گفتم از قصه ی عشقتگِـرِهی باز کنمبه پریشانی گیـسوی تو سوگـندنـشـــــد....من دهان باز نکردمکه نرنجی از منمثل زخمی که لبشباز به لبخند نشـــــد..!