سادیسمی p4
سادیسمی p4
یونا + کوک - راوی *
اجوما ها یا بادیگارد ها <
یونگی ~ سانسورچی *
ویو یونا
+بله... عام ازتون میترسم
که رفت عقب و بدون هیچ حرفی رفت تو اتاقش
(پایان فلش بک)
دیشب هم همین بود... چرا انقدر مهربون شد
دکتر بعد 30 مین اومد و تمام بدنمو پانسمان کرد
همه جام کبود بود و بعضی از قسمت های بدنم ازش خون
میومد......کار دکتر که تمام شد ازش تشکر کردم و اونم متقابلا
تعظيم کرد و رفت.....رفتم تو آشپزخونه و یه لیوان آب ور داشتم.....درحال خوردن بودم که کوک اومد
-دکتر رفت؟
لیوان و گذاشتم رو اوپن و خیلی آروم جواب دادم
+آره.... رفت
-میگم میشه ام....
+هوم چیشده ام..
-ادامو در نیار
که گوشی کوک پیام اومد... گوشیش رو از تو جیبش در آورد و به پیام خیره شد..... زیر چشمی بهم نگاه میکرد.... یه پوفی کشید و گفت که میره بیرون منم زیاد سوال پیچش نکردم چون میدونستم عاقبتش جز کتک چیزه دیگهای نیست..... و تا دم در بدرقهاش کردم و سوار ماشین شد و رفت
ویو کوک
از دیشب تا حالا به حرف های یونگی فکر میکنم و سعی میکنم کمتر با یونا بد رفتاری کنم ..... دیشب بیشتر بجاي فکر کردن به حرف های یونگی به یونا فکر میکردم یه کم بهش علاقه مند شدم باورم نمیشه....... اما امشب میخوام برای شام دعوتش کنم ولی... با کتک هایی که امروز بهش زدم عمرا قبول کنه..... پس وسط های حرفم مم کردم و آخر بهش نگفتم و پیام گوشیم نجاتم داد یونگی بود... گفت کار واجب دارم میدونم راجب یوناست... زیر چشمی بهش نگاه میکردم.... بعدش سریع رفتم به آدرسی که یونگی فرستاد
...... ادامه دارد......
میدونم کمه امشب حالم خوب نیست.... 💜🐰
#Company #blackpink #BTS #بلک_پینک #بی_تی_اس #لیسا #جنی #رزی #جیسو #تهیونگ #مین_یونگی #شوگا #نامجون #جین #جونگ_کوک #وی #thv #jk #rm#min_uongi #jin #jimin #جیمین #جیهوپ #جی_هوپ #j_hope #army #آرمی #ایدل #کمپانی #blink #بلینک
یونا + کوک - راوی *
اجوما ها یا بادیگارد ها <
یونگی ~ سانسورچی *
ویو یونا
+بله... عام ازتون میترسم
که رفت عقب و بدون هیچ حرفی رفت تو اتاقش
(پایان فلش بک)
دیشب هم همین بود... چرا انقدر مهربون شد
دکتر بعد 30 مین اومد و تمام بدنمو پانسمان کرد
همه جام کبود بود و بعضی از قسمت های بدنم ازش خون
میومد......کار دکتر که تمام شد ازش تشکر کردم و اونم متقابلا
تعظيم کرد و رفت.....رفتم تو آشپزخونه و یه لیوان آب ور داشتم.....درحال خوردن بودم که کوک اومد
-دکتر رفت؟
لیوان و گذاشتم رو اوپن و خیلی آروم جواب دادم
+آره.... رفت
-میگم میشه ام....
+هوم چیشده ام..
-ادامو در نیار
که گوشی کوک پیام اومد... گوشیش رو از تو جیبش در آورد و به پیام خیره شد..... زیر چشمی بهم نگاه میکرد.... یه پوفی کشید و گفت که میره بیرون منم زیاد سوال پیچش نکردم چون میدونستم عاقبتش جز کتک چیزه دیگهای نیست..... و تا دم در بدرقهاش کردم و سوار ماشین شد و رفت
ویو کوک
از دیشب تا حالا به حرف های یونگی فکر میکنم و سعی میکنم کمتر با یونا بد رفتاری کنم ..... دیشب بیشتر بجاي فکر کردن به حرف های یونگی به یونا فکر میکردم یه کم بهش علاقه مند شدم باورم نمیشه....... اما امشب میخوام برای شام دعوتش کنم ولی... با کتک هایی که امروز بهش زدم عمرا قبول کنه..... پس وسط های حرفم مم کردم و آخر بهش نگفتم و پیام گوشیم نجاتم داد یونگی بود... گفت کار واجب دارم میدونم راجب یوناست... زیر چشمی بهش نگاه میکردم.... بعدش سریع رفتم به آدرسی که یونگی فرستاد
...... ادامه دارد......
میدونم کمه امشب حالم خوب نیست.... 💜🐰
#Company #blackpink #BTS #بلک_پینک #بی_تی_اس #لیسا #جنی #رزی #جیسو #تهیونگ #مین_یونگی #شوگا #نامجون #جین #جونگ_کوک #وی #thv #jk #rm#min_uongi #jin #jimin #جیمین #جیهوپ #جی_هوپ #j_hope #army #آرمی #ایدل #کمپانی #blink #بلینک
۱۰.۵k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.