وقتی مدل بودی و جیمین رئیست

وقتی مدل بودی و جیمین رئیست ❤️‍🩹


پارت ۳۰(last)🌊


۵ ماه بعد....

امروز قرار بود بریم جنسیت نینی کوچولومون رو بفهمیم رفتیم دکتر و بعد کلی کاری که دکتر کرد بهمون گفت که یه دختره و جیمین انقد ذوق زده شد که قندش افتاد(بچممممم)رفتیم خونه و همه چیز رو برای همه تعریف کردیم و شب هم مامان بابام اومدن خونمون و همه چیز رو براشون گفتم و مامانم هم به خاطر اون قضیه ۱۱ سال پیش از جیمین معذرت خواهی کرد و شب زیبایی رو با خانواده گذروندیم...

۶سال بعد....

_سوفیااااا کجایییی
÷اییییی مامان من نمیقام مشق بنویسم
_باید درس هاتو خوب بخونی تا مثل بابات قوی شی
÷باشههههه
×خب خب کی داشت درباره ی بابای قهرمان صحبت می‌کرد
_÷مننننن
×یاااا یااااا ارومم باشه باشه فهمیدم نینی کوچولوهای خودم
÷مامان بابا یه چیزی بگم نالاحت نمیشین
_×نه بگو
÷میشه واسم یه داداش به دنیا بیارین
_امممممم
×خبببب امشب شب سختی در راهه(اروم)
_یاااااا
×(خنده)
÷میالین یا نه آخه همه ی همکلاسی هام یا داداش یا خواهر دارن منم میخوام
_باش
×باش
÷مرسیییی

ات و جیمین با این سوفیای نکبت به خوبی و خوشی زندگی کردن البته بعد اون شب خاطره انگیز صاحب یه پسر به اسم روما(مشکل کم اسمی) شدن و تهیونگ و ویکتور هم صاحب دوقلو پسر شدن و هردو خانواده به خوبی و خوشی زندگی کردن تامام.....

اییییی پدرم سر این فیک دراومد اینو خیلی حمایت کنین قراره از فردا تکپارتی بزارم به درخواست شوما لی لی....

yona_park