سختی

★سختی★
پارت ۵۶...
با حرکت کوچیک سر امگاش روی سینش فهمید که خوبه .
کم کم اون رایحه تلخ ناراحتی داشت از بین میرفت و این براش خوشحال
کننده بود .
دیگه چی ازم میخوای؟
با صدای خیلی ارومی زمزمه کرد
_استراحت کن.
سوال جونگکوک رو بی جواب گذاشت و سعی کرد بحثو عوض کنه .
اجازه داد چند ثانیه دیگه اون پسر توی بغلش بمونه و بعد کمی بینشون
فاصله انداخت .
هنوزم صورتش قرمز بود و کمی میلرزید .
دستشو زیر چونه امگاش گذاشت و مجبورش کرد بهش نگاه کنه .
_فقط بهم اعتماد کن.
جونگکوک که حس میکرد دیگه همه چیز فراتر از چیزیه که بخواد مخالفت کنه زبون باز کرد .
راه دیگه ای ندارم.
تهیونگ که نمیدونست باید از جواب خشک جونگکوک خوشحال بشه یا
ناراحت، بوسه ای روی لبای نیمه بازش گذاشت و هرچقدر سعی کرد آروم
باشه ولی درنهایت نتونست جلوی عطشش رو بگیره و لبای سرخ امگاشو با
شدت بوسید و مک زد .
دیگه حتی جونگکوک هم مخالفت نکرد و اجازه داد اون آلفای وحشی هرکاری میخواد بکنه هرچند که چند ثانیه بعد دوباره تنها وسط حموم
ایستاده بود .
‌‌ ***
به دستور سهون عده ای از ارشد ها مشغول تدارکات جشن بودن و عده
دیگه ای درحال آموزش به آلفاهای جدید .
باورش نمیشد محبوره هر روز لوهان رو ببینه و باهاش حرف بزنه .
سهون : لعنت بهت تهیونگ.
دوباره تهیونگ رو به خاطر تصمیمای احمقانش لعنت کرد .
دوباره میتونست جثه ریز و لاغر اون بتا رو از دور ببینه که به سمتش میومد .
لوهان : سلام سهون.
مثل همیشه لبخند میزد و تظاهر میکرد که چیزی نشده .
سهون : تو هر روز اینجا چی میخوای؟ اون اردوگاه یا سازمان لعنتیتون نمیگه تو چرا هیچوقت نیستی؟ تا اونجایی که من میدونم خوششون نمیاد افرادشون
مخصوصا تو اینجاها پیدات شه.
تند و بدون مکث حرفاشو میزد ولی هیچ کدوم از اینا باعث از بین رفتن اون لبخند لعنتی نشد .
لوهان: تموم شد؟
سهون : نه! اها... شایدم چون کسی مثل تو یه بار اون بال رو سر ما اورده دیگه
خیلی قابل اعتمادشونه و امید دارن بازم اون کارو بکنی؛ درست نمیگم لوهان؟
اینبار موفق شد تا برای بار دیگه پسر رو به روش رو برنجونه .
حس میکرد با هربار دیدن اون بتای لعنتی خاطراتش مرور میشه. عصبانی
بود و هیچوقت نتونسته بود این حسشو به اندازه کافی نشون بده .
لوهان : چرا همش سعی میکنی بحث گذشته رو باز بکنی؟


ادامه دارد....
دیدگاه ها (۰)

★سختی★پارت ۵۷...حرفش باعث پوزخند سهون شد . دستشو لبه لباسش ب...

★عشقی که بهم دادی★پارت ۶۲...ججونگ: یونگی با یه پسره دیده شده...

ܢܚܟܿࡅ߳ܨքǟʀȶ : ⁵⁵_میخوایم بدونیم که اون رایحه چی بود؛ فقط بهم...

۳۷۴ تایی شدنمون مبارک.🥳🥳🥳گیلییییی لی لییییییی🕺💃🕺💃بمونید برام...

black flower(p,308)

black flower(p,303)

black flower(p,263)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط