آا اجازه دارم

آيا اجازه دارم،
از پای اين حصار
در رنگ آن شكوفه‌ی شاداب بنگرم
وز لای این مُشَبّکِ خونينِ خارخار،
-اين سيم خاردار-
يك جرعه آب چشمه بنوشم؟
« بيرون، جلوی در »
چندان كه مختصر رمقی آورم به‌دست،
در پای اين درخت، بياسايم،
آيا اجازه دارم؟!

يا همچنان غريب، ازين راه بگذرم،
وين بغض ِ  قرن‌ها «نتوانی» را
چون دشنه در گلوی ِ صبورم فرو برم؟

@RadiooShear | فریدون مشیری
دیدگاه ها (۰)

شهر خاموش من! آن روح بهارانت کو؟شور و شیدایی انبوه هَزارانت ...

میهنم آیینه ای سرخ استبا شکافی چند، بشکسته،که نخواهد التیامی...

آیا دوباره گیسوانم رادر باد شانه خواهم زد؟آیا دوباره باغچه‌ه...

بیشه‌ای سوخته در قلبِ کویری‌ست، منم!وندرآن بیشه‌ی آتش‌زده شی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط