پارت ۹

میا ویو:
اومدیم پایین همه منتظر ما بودن
ولی ینفر اضافه بود اونجا؟
ددی
بله
اون آقا کیه؟
اون برادرمه :
جعون مین هو
رییس بزرگترین شرکت بازرگانی کره
عا مرسی گفتی
مغز میا : چرا انقدر خوشگله .
نه من نباید به دیو خان خیانت کنم.
ولی...!
جونگکوک ویو:
نمیدونم چرا یهو احساس کردم برادرم نباید اینجا باشه .
احساس کردم برام دردسر درست می کنه!
به حر حال
میا ویو: وقتی وارد سالن شدیم به همه سلام کردم و مین هو پاشد و اومد سمتم و گفت:
به به خانم میا
کسی که دل داداش سنگ دل من و برده و براش دردسر دست کرده ‌.(با خنده )
خنده کردم و گفتم:
منم اون و خیلی دوستش دارم و اون اتفاق
وقتی داشتم در مورد اون اتفاق حرف میزد بقض کردم و مین هو فقط داشت گوش میداد ولی جونگ کوک نگرانم بود هر چند دقیقه یکبار میگفت کافیه!
ولی برادرش دوست داشت ادامه بدم
و اون خنده ی گرمی که داشت باعث می شد هر ثانیه بخوام مال من شه و اصلا حواسم به جونگ کوک نبود .
ویو نویسنده:
برادر جونگکوک از میا خوشش اومده بود و میا هم از اون ولی مشکل اینجا بود که مین هو میا رو قلبی دوست نداشت بلکه برای ....
دیدگاه ها (۹)

جواب هیتر هارو باید همینقدر زیبا بدی !

my name is: V🖤✨

۱۵۰تایی شدنمون مبارککککککک آتیشا 💜🖤💟

پارت ۸

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 4 " ویو جونگکوک : وقت...

شروع فیک مدرسه رویایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط