part ۲۶
part ۲۶
هاری:اصلا میریم خونه
سوهو:آره بریم خونه ps بزنیم
هوسو: سوهو با اون ps اش مارو کشت
ات:خب چون گیج تشریف داره
جونگ کوک:نه ps خیلی هم خوبه حال میده
بیب بیببببب(بوق موتور)
ات:این کیه
سوهو:عه چه خوشتیپه
هوسو:واییییییییییی جونگ کوک
جونگ کوک:شت تهیونگ
هاری:تهیونگ کیه
ات:تهیونگ قلدر مدرسه هستش که دشمن جونگ کوک هس البته یه زمانی دوست صمیمی بودن و این دوتا سر من دعوا میندازن
هاری:خدایا مرسی که به من همچین خواهری دادی که همه دنبالش میفتن
ات:هاریییییییی
هوسو:هاری حق گفتی
جونگ کوک:ات سر خواهرت داد نزن راس میگه خب راس میگه
سوهو:ممنونم که همتون انقدر پایه هستین
ات:هوفففففف
تهیونگ:به به سلام ات سلام هوسو و سوهو
ات:سلام تو سوهو رو از کجا میشناسی
تهیونگ:خب این بچه اومده بود ازم خواسته بود یکی از بچه های کلاس رو بترسونم
سوهو:به داش خودم
جونگ کوک:اینجا چیکار میکنی
تهیونگ:واو آقای جونگ کوک خب دیدم از پشت چند نفر آشنا میاد گفتم سلام بدم شاید شناخمتشون
جونگ کوک:اها
هاری:خب خب سلام اسم من هاری هس و خوشبختم تهیونگ و خواهر بزرگ ات و سوهو هستم
تهیونگ:واو پرنسس ات نمی دونستم یه پرنسس زیبای دیگه هم دارین
ات:اوهوم ایشون خواهر منه
هاری:خب حالا اگه کاری یا حرفی نداشتین ما بریم
تهیونگ:نه متشکرم بانو میتونید برید
بچه ها:خدافظ
تهیونگ:باییییی
هاری:اصلا میریم خونه
سوهو:آره بریم خونه ps بزنیم
هوسو: سوهو با اون ps اش مارو کشت
ات:خب چون گیج تشریف داره
جونگ کوک:نه ps خیلی هم خوبه حال میده
بیب بیببببب(بوق موتور)
ات:این کیه
سوهو:عه چه خوشتیپه
هوسو:واییییییییییی جونگ کوک
جونگ کوک:شت تهیونگ
هاری:تهیونگ کیه
ات:تهیونگ قلدر مدرسه هستش که دشمن جونگ کوک هس البته یه زمانی دوست صمیمی بودن و این دوتا سر من دعوا میندازن
هاری:خدایا مرسی که به من همچین خواهری دادی که همه دنبالش میفتن
ات:هاریییییییی
هوسو:هاری حق گفتی
جونگ کوک:ات سر خواهرت داد نزن راس میگه خب راس میگه
سوهو:ممنونم که همتون انقدر پایه هستین
ات:هوفففففف
تهیونگ:به به سلام ات سلام هوسو و سوهو
ات:سلام تو سوهو رو از کجا میشناسی
تهیونگ:خب این بچه اومده بود ازم خواسته بود یکی از بچه های کلاس رو بترسونم
سوهو:به داش خودم
جونگ کوک:اینجا چیکار میکنی
تهیونگ:واو آقای جونگ کوک خب دیدم از پشت چند نفر آشنا میاد گفتم سلام بدم شاید شناخمتشون
جونگ کوک:اها
هاری:خب خب سلام اسم من هاری هس و خوشبختم تهیونگ و خواهر بزرگ ات و سوهو هستم
تهیونگ:واو پرنسس ات نمی دونستم یه پرنسس زیبای دیگه هم دارین
ات:اوهوم ایشون خواهر منه
هاری:خب حالا اگه کاری یا حرفی نداشتین ما بریم
تهیونگ:نه متشکرم بانو میتونید برید
بچه ها:خدافظ
تهیونگ:باییییی
۳.۹k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.