چند پارتی یونگی 🎻❣️....
چند پارتی یونگی 🎻❣️....
یونگی: چیو هاااا اینکه تنهای اومدی بارررر یا اینکه با این لباس اومدی؟؟؟«دادی خیلی بلند»
یون جی: این اولین باری که یونگی اینجوری سرم داد میکشه کم کم بعض کردم«یونگی هق اوکی من اشتباه کردم هق ولی بیا بریم خونه هقق بهت توضیح میدم»
یونگی: دلیل گریت چیه هااا؟؟ ازچی میترسی؟؟
یون جی: من فق..ط نمیخواستم تو عصبی شی همینننن«داد، گریه»
یونگی: ولی الان همش تقصیر کارای خودته زود باش سوار ماشین شو«کمی داد»
یون جی: ولی خ..ب وسایلم..
یونگی: خوب میدونی از این مدلی حرف زدن بدم میاد وسایلتم مهم نیس سوار شووو«داد»
یون جی: خیلی ترسیده بودم پس سوار ماشین شدم،با سریع ترین سرعت میرفت خیلی ترسیده بودم«یونگی لطفاا اروم برووو، داد»
یونگی: یهو زدم رو ترمز...
دلیل؟؟؟ میشنوم چرا به اون جا رفته بودی؟؟؟«داد»
یون جی: خودمم نمیخواستم چون هانول اصرار کرد رفتم توعم که نمیزاری تنها جایی برم برام عقده شده بود
یونگی: اوکی اصن برات عقده بود ولی چرا باررررر«داد»
یون جی: میخواستم تنها رفتن به اونجا رو امتحان کنم همین«داد»
یونگی: با این لباس!!!! لباس به این بازی اخهههه«کمی داد»
یون جی: با بغضی که کرده بودم ادامه دادم: ار..ه با این لب..اس توکه نمیزاری اینجوری برم هق بیرون فقط میخواستم امتحان کنممممم«گریه»
یونگی: اگه کسی بلایی سرت میاورد چیییی
صدای گریه هاش خیلی بلند تر شده بودن با گریه داشت میگفت:
ببخشید هققق بخاطر من قرارداد به اون مهمی رو کنسل کردی معذرت میخواممم
یونگی: برحال مهم نیست مرده هولی بود
باید قول بدی دیگه بدون من جایی نری و از این لباسا نپوشی اون وقت میبخشمت
یون جی: هق قول میدم هقق
یونگی: باشه بخشیدمت گریه نکن حالا بیا بغلم... جوری پرید بغلم که انگار چندسال بغلم نکرده بود
یون جی: از اینکه به حرفه یونگی گوش میدم راضیمو دیگه کاری نمیکنم که عصبانی شه و از زندگیم راضیم:)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
های گایز ببخشید اگه بد شده 🥺
لطفا لایک و کامنت یادتون نره؛)
یونگی: چیو هاااا اینکه تنهای اومدی بارررر یا اینکه با این لباس اومدی؟؟؟«دادی خیلی بلند»
یون جی: این اولین باری که یونگی اینجوری سرم داد میکشه کم کم بعض کردم«یونگی هق اوکی من اشتباه کردم هق ولی بیا بریم خونه هقق بهت توضیح میدم»
یونگی: دلیل گریت چیه هااا؟؟ ازچی میترسی؟؟
یون جی: من فق..ط نمیخواستم تو عصبی شی همینننن«داد، گریه»
یونگی: ولی الان همش تقصیر کارای خودته زود باش سوار ماشین شو«کمی داد»
یون جی: ولی خ..ب وسایلم..
یونگی: خوب میدونی از این مدلی حرف زدن بدم میاد وسایلتم مهم نیس سوار شووو«داد»
یون جی: خیلی ترسیده بودم پس سوار ماشین شدم،با سریع ترین سرعت میرفت خیلی ترسیده بودم«یونگی لطفاا اروم برووو، داد»
یونگی: یهو زدم رو ترمز...
دلیل؟؟؟ میشنوم چرا به اون جا رفته بودی؟؟؟«داد»
یون جی: خودمم نمیخواستم چون هانول اصرار کرد رفتم توعم که نمیزاری تنها جایی برم برام عقده شده بود
یونگی: اوکی اصن برات عقده بود ولی چرا باررررر«داد»
یون جی: میخواستم تنها رفتن به اونجا رو امتحان کنم همین«داد»
یونگی: با این لباس!!!! لباس به این بازی اخهههه«کمی داد»
یون جی: با بغضی که کرده بودم ادامه دادم: ار..ه با این لب..اس توکه نمیزاری اینجوری برم هق بیرون فقط میخواستم امتحان کنممممم«گریه»
یونگی: اگه کسی بلایی سرت میاورد چیییی
صدای گریه هاش خیلی بلند تر شده بودن با گریه داشت میگفت:
ببخشید هققق بخاطر من قرارداد به اون مهمی رو کنسل کردی معذرت میخواممم
یونگی: برحال مهم نیست مرده هولی بود
باید قول بدی دیگه بدون من جایی نری و از این لباسا نپوشی اون وقت میبخشمت
یون جی: هق قول میدم هقق
یونگی: باشه بخشیدمت گریه نکن حالا بیا بغلم... جوری پرید بغلم که انگار چندسال بغلم نکرده بود
یون جی: از اینکه به حرفه یونگی گوش میدم راضیمو دیگه کاری نمیکنم که عصبانی شه و از زندگیم راضیم:)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
های گایز ببخشید اگه بد شده 🥺
لطفا لایک و کامنت یادتون نره؛)
۳۰.۹k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.