پارت 4
#پارت 4
#عشق در نگا اول
ویو ا.ت
بیدار شدم دیدم دست یکی روی کمرمه
توی دلش حس نمیکنه زیادی داره روی میکنه😑😂
اما لبخند زدم و پیشونیشو بوس کردم
و خواستم برم که گفت
_(خابالویی) هوممممممم میخوای ولم کنی بری (کیوت)
از شدت کیوتیش بقلش کردم
بعد 40 مین پاشدیم صبحانه....... خوردیم
خواستم لباس خونه داریم رو بپوشیم و کار کنم
که نامجون دستم رو گرفت
_ا.ت
+بله
_میتونم یه چیز دیوونه گی بگم؟
+بگو
_من........ من...... دوستت دارم
+میتونم یه چیز دیوونه گی تر بگم
_بگو
+منم دوستت دارم
پرید بقلش و باهم زندگی عالی داشتن
پایان
ببخشید تمام شد چیزی به ذهنم نمیرسید 💗
#عشق در نگا اول
ویو ا.ت
بیدار شدم دیدم دست یکی روی کمرمه
توی دلش حس نمیکنه زیادی داره روی میکنه😑😂
اما لبخند زدم و پیشونیشو بوس کردم
و خواستم برم که گفت
_(خابالویی) هوممممممم میخوای ولم کنی بری (کیوت)
از شدت کیوتیش بقلش کردم
بعد 40 مین پاشدیم صبحانه....... خوردیم
خواستم لباس خونه داریم رو بپوشیم و کار کنم
که نامجون دستم رو گرفت
_ا.ت
+بله
_میتونم یه چیز دیوونه گی بگم؟
+بگو
_من........ من...... دوستت دارم
+میتونم یه چیز دیوونه گی تر بگم
_بگو
+منم دوستت دارم
پرید بقلش و باهم زندگی عالی داشتن
پایان
ببخشید تمام شد چیزی به ذهنم نمیرسید 💗
۸.۶k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.