فیک ٢/١
فصل ٢
یایایا
لونا
٣ ساله که گذشته جدای منو تهیونگ
من دیگه اون لونا قدیمی ذنبودم اسممو عوض کردم
و با لوگان رفتیم فرانسه
لوگان زبانه فرانسوی بلد بود به منم یاد داد
من الان بهترین وکیل کرهای هستم من درآمد زیادی دارم
من برای خودم بهترین خونه و ماشینه لوکس خریدم
من با لوگان زندگی نمی کنم
چون میدونم لوگان به من علاقه داره ولی نمیخوام زیاد وابسته بهم بشه چند ماهی بود که تصمیم گرفته بودم برگردم کره
برم پیشه مامانم و دوستم لوسیا خیلی دلم براشون تنگ شده بود ٣ ساله ندیده بودمش
خب شروع
امروز که بیدار شدم رفتم wc و اومدم بیرون رفتم وسایلمو که برای رفتن به کره آماده کرده بودم گذاشتم داخله چمدون
از اتاقم اومدم بیرون رفتم سمته حال که لوگانو دیدم این اینجا چیکار میکنه خدایا اینو فقطکم داشتم
لبخند زدم و رفتم پیشش
+اوو صبح بخیر لوگان اینجا چیکار میکنی
$شنیدم میخوای بری کره (بغض
+اره میخوام برم به دیدنه مامانم.... یااا چرا بغض کردی (شاکی
$هیچی خودم میرسونمت فرودگاه
+مرسی
$خب آمادهای
+اره
ویو لوگان
امروز تو شرکت بچهها حرف میزدم که کیم یوری (همون لونا هست ولی اسمشو عوض کرده ) میخواد بره از فرانسه
سریع رفتم سوار ماشین شدم به خونه یوری حرکت کردم
......همون حرفا
بنده
لوگان یوری رو رسوند فرودگاه وقتی اسم پرواز صدا زدن
یوری محکم لوگانو بغل کرد و گفت
+دلم برات تنگ میشه شاید دیگه نیام فرانسه ببخشید
$منم دلم برات ...چییییی دیگه نمیای
+ن ببخشید
یوری سریع رفت سوار شد و به کره ای رفت
......
با اینکه هیچ کدوم از شرطا نرسیده بود گذاشتم
بچه ها لایک کنید لطفاً 💗
یایایا
لونا
٣ ساله که گذشته جدای منو تهیونگ
من دیگه اون لونا قدیمی ذنبودم اسممو عوض کردم
و با لوگان رفتیم فرانسه
لوگان زبانه فرانسوی بلد بود به منم یاد داد
من الان بهترین وکیل کرهای هستم من درآمد زیادی دارم
من برای خودم بهترین خونه و ماشینه لوکس خریدم
من با لوگان زندگی نمی کنم
چون میدونم لوگان به من علاقه داره ولی نمیخوام زیاد وابسته بهم بشه چند ماهی بود که تصمیم گرفته بودم برگردم کره
برم پیشه مامانم و دوستم لوسیا خیلی دلم براشون تنگ شده بود ٣ ساله ندیده بودمش
خب شروع
امروز که بیدار شدم رفتم wc و اومدم بیرون رفتم وسایلمو که برای رفتن به کره آماده کرده بودم گذاشتم داخله چمدون
از اتاقم اومدم بیرون رفتم سمته حال که لوگانو دیدم این اینجا چیکار میکنه خدایا اینو فقطکم داشتم
لبخند زدم و رفتم پیشش
+اوو صبح بخیر لوگان اینجا چیکار میکنی
$شنیدم میخوای بری کره (بغض
+اره میخوام برم به دیدنه مامانم.... یااا چرا بغض کردی (شاکی
$هیچی خودم میرسونمت فرودگاه
+مرسی
$خب آمادهای
+اره
ویو لوگان
امروز تو شرکت بچهها حرف میزدم که کیم یوری (همون لونا هست ولی اسمشو عوض کرده ) میخواد بره از فرانسه
سریع رفتم سوار ماشین شدم به خونه یوری حرکت کردم
......همون حرفا
بنده
لوگان یوری رو رسوند فرودگاه وقتی اسم پرواز صدا زدن
یوری محکم لوگانو بغل کرد و گفت
+دلم برات تنگ میشه شاید دیگه نیام فرانسه ببخشید
$منم دلم برات ...چییییی دیگه نمیای
+ن ببخشید
یوری سریع رفت سوار شد و به کره ای رفت
......
با اینکه هیچ کدوم از شرطا نرسیده بود گذاشتم
بچه ها لایک کنید لطفاً 💗
۱۲.۰k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.