پارت ۸۲

#

خندیدم و گفتم چیکار کنم دوستدارم شاین رو گفت گمشو بابا فقط میخوای بدرخشی خندیدم و بلند شدم لباسامو عوض کردم کفشم رو هم پوشیدم و گفتم هلی رقصمون رو تمرین کنیم

فلش بک ( نویسنده) :
توی این هفته دنیا و هلیا با هم برنامه ریزی کردند یه رقص تمرین کردند که تقدیم کنن به ساناز چون به گفته خودشون ساناز خیلی حق گردنشون داشت



دنیا:

باند رو وصل کردم به لب تاب و ریمیکس یه نفر از سینا درخشنده رو پلی کردند و شروع کردند به رقصیدن

(نویسنده🌍: موزیک رو واستون میفرستم)

بعد از تمرینامون یکم ارایشامون رو تمدید کردیم خواستیم از خونه بزنیم بیرون که صدای پرت شدن یه چیزی داخل خونه اومد رفتیم اون سمتی که صدا اومدو با چشمای گشاد شده بهش خیره شدیم.......
دیدگاه ها (۵)

پارت ۸۳

مهم**

پارت ۸۱

پارت ۸۰

#معشوقه_عالیجناب Pt: ²روز شنبه: صبح زود بیدار شدم و با ذوق ب...

فیلیکس: چیییییییییی؟؟؟؟( چشماش خون شد)ات: هی اروم باش همین ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط