پارت ۸۱
موهاش که تموم شد خودم نشستم و مثل هلی موهامو فر کردم البته موهای من از موهای هلی بلند تر و پُر تره واسه همین یکم طول کشید دیگه وقت ناهار بود رفتم پایین ناهار بیارم واسه هلی و خودم که دیدم مامانم اینا نیستن یه ورقه روی جزیره خونمون بود اونو خوندم مامانم بود نوشته بود میریم پیش زندایی اینا ناهار روی گازه شما خودتون از اینجا بیاین من با زنداییت اینا میرم
هلی رو صدا زدم اومد گایین ناهار خوردیم رفتیم بالا شروع کردم به آرایش کردنش اول یه پارچه روی اینه میز توالتم کشیدم که تا آخر کار خودش رو نبینه بعد یه سایه طوسی مات و پایه واسش زدم بعد یه شاین طوسی و خط چشم و ریمل واسش زدم و داخل چشمش رو با مداد شاین دار جلا دادم رژگونه آجریم که داخلش از رنگ نقره ای استفاده شده بود هم واسش کشیدم و یه رژ مات زدم
بلند شد گفتم لباساتو بگوش بیا خودتو ببین با ذوق تند تند لباسش رو عوض کرد و کفشش رو هم پوشید و جلوی آینه ایستاد پارچه رو کشیدم که با ذوق به خودش نگاه کرد و گفت دنیا خروووو دهنت سرویس خاک تو سرت تو که اینقد هنرمندی گوه میخوری میری دندون پزشکی خندیدم به ادبیاتش همیشه همینجور بود جلو همه متشخص ترین آدم دنیا بود جلو من بی ادب ترین دختر خاور میانه همونجور که به ذوق کردنش خیره بودم گفتم اریشگری فقط یه مهارته که دارم من عاشق دندونپزشک شدن هستم بودم و خواهم بود خندید و گفت باشه بابا تو خوبی نشستم و شروع کردم به آرایش کردن خودم لنز طوسیم رو گذاشتم و سایه شاین صورتمو زمینه کار کردم و شاین صورتی نقره ایم رو روش زدم خط چشم و ریمل و مداد شاین سفیدم رو هم زدم رژ گونه نقره ایم رو زدم و یکم هایلایتر صورتمو روش کشیدم رژ لب سرخ آبیم و شاین لبم رو هم زدم هلی گفت: کشتی خودت از بس شاین کشیدی به خودت
هلی رو صدا زدم اومد گایین ناهار خوردیم رفتیم بالا شروع کردم به آرایش کردنش اول یه پارچه روی اینه میز توالتم کشیدم که تا آخر کار خودش رو نبینه بعد یه سایه طوسی مات و پایه واسش زدم بعد یه شاین طوسی و خط چشم و ریمل واسش زدم و داخل چشمش رو با مداد شاین دار جلا دادم رژگونه آجریم که داخلش از رنگ نقره ای استفاده شده بود هم واسش کشیدم و یه رژ مات زدم
بلند شد گفتم لباساتو بگوش بیا خودتو ببین با ذوق تند تند لباسش رو عوض کرد و کفشش رو هم پوشید و جلوی آینه ایستاد پارچه رو کشیدم که با ذوق به خودش نگاه کرد و گفت دنیا خروووو دهنت سرویس خاک تو سرت تو که اینقد هنرمندی گوه میخوری میری دندون پزشکی خندیدم به ادبیاتش همیشه همینجور بود جلو همه متشخص ترین آدم دنیا بود جلو من بی ادب ترین دختر خاور میانه همونجور که به ذوق کردنش خیره بودم گفتم اریشگری فقط یه مهارته که دارم من عاشق دندونپزشک شدن هستم بودم و خواهم بود خندید و گفت باشه بابا تو خوبی نشستم و شروع کردم به آرایش کردن خودم لنز طوسیم رو گذاشتم و سایه شاین صورتمو زمینه کار کردم و شاین صورتی نقره ایم رو روش زدم خط چشم و ریمل و مداد شاین سفیدم رو هم زدم رژ گونه نقره ایم رو زدم و یکم هایلایتر صورتمو روش کشیدم رژ لب سرخ آبیم و شاین لبم رو هم زدم هلی گفت: کشتی خودت از بس شاین کشیدی به خودت
۸.۷k
۰۲ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.