سناریو درخواستی
سناریو #درخواستی
(وقتی عضو هشتمی و میفهمن که خوناشامی و آدم کشتی)
نامجون:چی؟...تو...آدم کشتی؟..(کمی ترس)
ات:آره
نامجون:الان تو به من کاری داری؟
ات:شاید
نامجون:(با دستش میزنتت جوری که بیهوش شی)
______
جین:ودف...میدونم داری دروغ میگی
ات:میخوای ثابت کنم که دروغ نمیگم؟
جین:...ن..نه...
_______
یونگی:خب به چپم...
ات:برات مهم نیست که بکشمت؟
یونگی:تو میتونی خون منو بخوری..میتونی منو بکشی..ولی من میدونم که تو ازم بدت نمیاد..
ات:درسته...
_______
جیهوپ:......(ترس شدید)واقعا آدم کشتی؟
ات:آره
جیهوپ:(عقب میره)عذاب وجدان نمیگیری؟
ات:نه(پوزخند)
جیهوپ:(مکان رو به آرومی ترک میکنه ولی تو دنبالش نمیری)
_____
جیمین:شت...و الان تو میخوای منو بکشی؟
ات:نه
جیمین:دروغ...نگی...
ات:نمیگم تو آسیبی بهم نزدی
جیمین:ا..اوکی....
_____
تهیونگ:خب...مهم نیست..مهم اینه که من باید اینجا زنده بمونم
ات:زنده میمونی نترس
تهیونگ:با...شه...
_______
کوک:(با یه ضربه میزنتت و تو میترسی و فرار میکنی🤣)
(وقتی عضو هشتمی و میفهمن که خوناشامی و آدم کشتی)
نامجون:چی؟...تو...آدم کشتی؟..(کمی ترس)
ات:آره
نامجون:الان تو به من کاری داری؟
ات:شاید
نامجون:(با دستش میزنتت جوری که بیهوش شی)
______
جین:ودف...میدونم داری دروغ میگی
ات:میخوای ثابت کنم که دروغ نمیگم؟
جین:...ن..نه...
_______
یونگی:خب به چپم...
ات:برات مهم نیست که بکشمت؟
یونگی:تو میتونی خون منو بخوری..میتونی منو بکشی..ولی من میدونم که تو ازم بدت نمیاد..
ات:درسته...
_______
جیهوپ:......(ترس شدید)واقعا آدم کشتی؟
ات:آره
جیهوپ:(عقب میره)عذاب وجدان نمیگیری؟
ات:نه(پوزخند)
جیهوپ:(مکان رو به آرومی ترک میکنه ولی تو دنبالش نمیری)
_____
جیمین:شت...و الان تو میخوای منو بکشی؟
ات:نه
جیمین:دروغ...نگی...
ات:نمیگم تو آسیبی بهم نزدی
جیمین:ا..اوکی....
_____
تهیونگ:خب...مهم نیست..مهم اینه که من باید اینجا زنده بمونم
ات:زنده میمونی نترس
تهیونگ:با...شه...
_______
کوک:(با یه ضربه میزنتت و تو میترسی و فرار میکنی🤣)
۴.۲k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.