ته

"ته
_بله مادر
"اون بچه‌ی توعه
_بله مادر
جین که از عصبانیت رنگش داشت قرمز میشد گفت
*داری دروغ میگی
_چرا باید دروغ بگم
که در خونه زده شد و جیگو سریع درو باز کرد و دید پدر ته با مادر بزرگ ته اومدن (مادر بزرگ ته هنوز زندست خدا بده از این عمرا)
۰بفرمایید
جیگو اونا رو راهنمایی کرد داخل که مادر بزرگ ته گفت
[ابنجا چخبره
*مادر بزرگ بیاین ببینین اینجا چخبره
[چیشده
*مگه شما نگفتید که آسین قراره با کای ازدواج کنه
کای که خیلی عصبی بود با این حرف جین رفت تو شک سریع برگشت گفت
.نهه
[درسته من گفتم حالا چرا اینو میگی
*کای دوست پسر داره من نمیخوام دخترم گزینه ی دوم کسی باشه
[دوست پسر داره؟
▪︎بله مادر جون (گریه)
[دوست پسرش کیه آسین
▪︎مادر جون جیگو

▪︎
دیدگاه ها (۰)

که کوک گفت +بار_چیی*اوه کوک هیچوقت فکر نمیکردم پسرتم مثل خود...

هیچ وقت فکر نمیکردم ۱۰۰ تایی بشم

اینم پارت نه

=کای پسر ته نیست شما میتونید با هم باشیدکه ته گفت_تو چیمیگی=...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط