مرداد شد اما هوا رنگی از سردمهری خزان دارد

مرداد شد اما هوا رنگی، از سردمهریّ خزان دارد
آتش به جان و تن نمی‌ریزد، از زرد بودن صد نشان دارد

رنگی به نام زندگی دیری‌ست پاک از خیال و خاطرم رفته
عطرینه‌های عمر من بویی، از سردی فصل خزان دارد

• مرضیه طبیب
دیدگاه ها (۲)

می‌برد مرا به هر سویی چون قاصدکی اسیر در چنگ باداز ان لحظه ک...

☃تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی منچه جنونی ، چه نیازی ، چه غ...

بیش از اینها ، آه ، آری بیش از اینها می توان خاموش ماندمی تو...

آه ای زندگی منم که هنوزبا همه پوچی از تو لبریزمنه به فکرم که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط