میبرد مرا به هر سویی

می‌برد مرا به هر سویی
چون قاصدکی
اسیر در چنگ باد
از ان لحظه که گفتم
دوستت دارم




#امیرعلی_قربانی


https://t.me/chekamehaibaran
دیدگاه ها (۱)

☃تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی منچه جنونی ، چه نیازی ، چه غ...

من در پناه شباز انتهای هر چه نسیم استمی وزممن در پناه شبدیوا...

مرداد شد اما هوا رنگی، از سردمهریّ خزان داردآتش به جان و تن ...

بیش از اینها ، آه ، آری بیش از اینها می توان خاموش ماندمی تو...

به او گفتم تو مرا دوست نداری، هیچوقت دوست نداشتی. جواب داد: ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط