وانشات تک پارتی
#وانشات_تک_پارتی
تک پارتی از یوزوها
شخصیت ها:
یوزوها،سنجو،نامیتسو،تایجو
از زبون یوزوها:
برای دو روز بدون اینکه چیزی به هاکای و تایجو بگم رفتم خونه ی نامیتسو.
همین جوری که توی حال خودم بودم خوردم به یه نفر و افتادم روی زمین.
بالا رو نگا کردم میتسویا رو دیدم
از زبون راوی:
یوزوها:اوه ببخشید.
میتسویا:نه این منم که باید معذرت خواهی کنم که سر راهت بودم.
یوزوها:نه من حواسم نبود.
میتسویا:ولی من سر راهت بودم.
یوزوها:ولی من ندیدمت.
میتسویا:خب منم ندیدمت وگرنه از سر راهت میرفتم کنار:/
یوزوها:خیلی خب باشه:/راستی داری کجا میری؟
میتسویا:خونه خیلی دیر کردم فکر کنم مونا و لونا از گشنگی مردن:/تو کجا میری؟
یوزوها:منم خونه وقتی رسیدم خونه سرم بریده میشه.
میتسویا:آها خب من برم جانه.
یوزوها:جانه(جانه یعنی خدافظ:/)
*یوزوها به خونه رسید و در خونه رو سوسکی وا کرد.
تایجو:کجا بودی؟
یوزوها:اعههعه.ترسوندیم شغال:/(قصد توهین ندارم)ام خب خونه ی سنجو بودم.
یوزوها در ذهن:نمیتونم بگم خونه ی نامی بودم(یوزوها و سنجو هر دو با نامیتسو دوستن و بهش نامی میگن.)چون باهاش لج داره.(دلیلش رو خودتون بگین )
تایجو:آها گوشیتو بده ببینم.
یوزوها:چرا؟
تایجو:میخوام به سنجو زنگ بزنم ببینم با اون بودی یا نه.
یوزوها:ب..باشه.
*یوزوها گوشی رو به تایجو میده و تایجو به سنجو زنگ میزنه.
سنجو:سلام یوزوها.
تایجو:من تایجو ام.
سنجو:گوشی یوزوها دست تو چیکار میکنه ای*****😶************😐*********😑
تایجو:با ادب باش فقط میخواستم بدونم یوزوها پیش تو بوده؟
یوزوها در ذهن خود:سنجو تو رو جون مادرت نه چیز تاکئومی کمکم کن.
سنجو:یوزوها؟آره اینجا بود اینقد خوش گذشت حتی مشر*وبم😐 خوردیم:)
تایجو:آها باش...چیییی؟
سنجو:نخودچی همین که شنیدی:/برو بابا خدافظ.
*سنجو قطع کرد.
تایجو: یوزوها!تو مشر*وب خوردی؟
یوزوها برای اینکه اوضاع بد تر نشه گفت:آ...آره.
تایجو:آفرین بهت من رفتم دیگه.
*تایجو رفت.
یوزوها تازه فیوزش بالا اومد.
یوزوها:چییییییییی.
نیم ساعت بعد زنگ در خورد.
*یوزوها در رو باز کرد و با سنجو مواجه شد.
سنجو:اول از همه سلام دوما بگو ببینم دو روز با کی بودی مجبورم کردی دروغ بگم.
یوزوها:با نامی بودم.
سنجو:چی چرا دنبال من نیومدی ای********🗿*******😐*****😑
یوزوها:ای بابا ببخشید.
سنجو:با ببخشید درست نمیشه باید برام دوتا بستنی شکلات نعنایی (توی مانگا هست و سنجو عاشقشه)بخری.
یوزوها:باشه بابا بیا بریم.
سنجو:آخ جوننننن!
تک پارتی از یوزوها
شخصیت ها:
یوزوها،سنجو،نامیتسو،تایجو
از زبون یوزوها:
برای دو روز بدون اینکه چیزی به هاکای و تایجو بگم رفتم خونه ی نامیتسو.
همین جوری که توی حال خودم بودم خوردم به یه نفر و افتادم روی زمین.
بالا رو نگا کردم میتسویا رو دیدم
از زبون راوی:
یوزوها:اوه ببخشید.
میتسویا:نه این منم که باید معذرت خواهی کنم که سر راهت بودم.
یوزوها:نه من حواسم نبود.
میتسویا:ولی من سر راهت بودم.
یوزوها:ولی من ندیدمت.
میتسویا:خب منم ندیدمت وگرنه از سر راهت میرفتم کنار:/
یوزوها:خیلی خب باشه:/راستی داری کجا میری؟
میتسویا:خونه خیلی دیر کردم فکر کنم مونا و لونا از گشنگی مردن:/تو کجا میری؟
یوزوها:منم خونه وقتی رسیدم خونه سرم بریده میشه.
میتسویا:آها خب من برم جانه.
یوزوها:جانه(جانه یعنی خدافظ:/)
*یوزوها به خونه رسید و در خونه رو سوسکی وا کرد.
تایجو:کجا بودی؟
یوزوها:اعههعه.ترسوندیم شغال:/(قصد توهین ندارم)ام خب خونه ی سنجو بودم.
یوزوها در ذهن:نمیتونم بگم خونه ی نامی بودم(یوزوها و سنجو هر دو با نامیتسو دوستن و بهش نامی میگن.)چون باهاش لج داره.(دلیلش رو خودتون بگین )
تایجو:آها گوشیتو بده ببینم.
یوزوها:چرا؟
تایجو:میخوام به سنجو زنگ بزنم ببینم با اون بودی یا نه.
یوزوها:ب..باشه.
*یوزوها گوشی رو به تایجو میده و تایجو به سنجو زنگ میزنه.
سنجو:سلام یوزوها.
تایجو:من تایجو ام.
سنجو:گوشی یوزوها دست تو چیکار میکنه ای*****😶************😐*********😑
تایجو:با ادب باش فقط میخواستم بدونم یوزوها پیش تو بوده؟
یوزوها در ذهن خود:سنجو تو رو جون مادرت نه چیز تاکئومی کمکم کن.
سنجو:یوزوها؟آره اینجا بود اینقد خوش گذشت حتی مشر*وبم😐 خوردیم:)
تایجو:آها باش...چیییی؟
سنجو:نخودچی همین که شنیدی:/برو بابا خدافظ.
*سنجو قطع کرد.
تایجو: یوزوها!تو مشر*وب خوردی؟
یوزوها برای اینکه اوضاع بد تر نشه گفت:آ...آره.
تایجو:آفرین بهت من رفتم دیگه.
*تایجو رفت.
یوزوها تازه فیوزش بالا اومد.
یوزوها:چییییییییی.
نیم ساعت بعد زنگ در خورد.
*یوزوها در رو باز کرد و با سنجو مواجه شد.
سنجو:اول از همه سلام دوما بگو ببینم دو روز با کی بودی مجبورم کردی دروغ بگم.
یوزوها:با نامی بودم.
سنجو:چی چرا دنبال من نیومدی ای********🗿*******😐*****😑
یوزوها:ای بابا ببخشید.
سنجو:با ببخشید درست نمیشه باید برام دوتا بستنی شکلات نعنایی (توی مانگا هست و سنجو عاشقشه)بخری.
یوزوها:باشه بابا بیا بریم.
سنجو:آخ جوننننن!
۳.۱k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.