Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D
Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ G̤̮o̤̮ I̤̮n̤̮ M̤̮y̤̮ H̤̮r̤e̤̮a̤̮d̤̮ L̤̮i̤̮k̤̮e̤̮ B̤̮o̤̮o̤̮m̤̮r̤̮a̤̮n̤̮g̤̮🖤🪐
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮⁴³
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
یونگی :جونگکوکا چی شد ؟
جونگکوک :چیزای بدردبخوری نگفت ...
_________________________________________________________
در همین حین تلفن جونگکوک زنگ خورد :یوبوسئو؟
؟؟ :قربان کریس میخواد مکانشو عوض کنه ...
جونگکوک :تو نمیتونی مکانشو ردیابی کنی جیسونا؟
جیسون :قربان جاناتان واسش مهمه ! اون فکر میکنه شما هنوز مکانشو نمیدونین !اون میخواد حرکت آخرو بزنه !
جونگکوک :ولی ما هنوز برای اجرای عملیات زمان نیاز داریم !
جیسون :نمیدونم قربان ولی یه پیشنهاد دارم ...جاناتان آدم فروشه نمیتونین آدم خودتون بکنینش اما میتونین کاری کنین که فکر کنه خودش داره فرار میکنه !
جونگکوک :بهش فکر میکنم ! منتظر تماس دوبارت هستم خداحافظ
جیسون :چشم قربان ...خدانگهدار!
جیسون دست راست کریس بود اما صداقت جونگکوک جیسون رو آدم خودش کرده بود ...
[فلش بک به پارت بیست و هفت]
مویون :ا ...الان باید چیکار کنیم ؟
جونگکوک :باید بهش اطلاعات غلط بدیم ...نباید به روی خودمون بیاریم فهمیدیم کیه ...اگه حساب شده کار کنیم میتونیم ازش سود ببریم !
مویون :شما چجوری فهمیدین هویت واقعی یونگهو چیه ؟!
جونگکوک نیشخندی زد و گفت :کانگ جیسون دست راست کریس ...امروز اومده بود پیشم !
[پایان فلش بک ]
جونگکوک : باید کاری کنیم که جاناتان فکر فرار از زندان به سرش بزنه !
جین :میخوای من به عنوان به زندانی برم و ...
جونگکوک :عالیه همینه آفرین !
..........................................................................................
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮⁴³
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
یونگی :جونگکوکا چی شد ؟
جونگکوک :چیزای بدردبخوری نگفت ...
_________________________________________________________
در همین حین تلفن جونگکوک زنگ خورد :یوبوسئو؟
؟؟ :قربان کریس میخواد مکانشو عوض کنه ...
جونگکوک :تو نمیتونی مکانشو ردیابی کنی جیسونا؟
جیسون :قربان جاناتان واسش مهمه ! اون فکر میکنه شما هنوز مکانشو نمیدونین !اون میخواد حرکت آخرو بزنه !
جونگکوک :ولی ما هنوز برای اجرای عملیات زمان نیاز داریم !
جیسون :نمیدونم قربان ولی یه پیشنهاد دارم ...جاناتان آدم فروشه نمیتونین آدم خودتون بکنینش اما میتونین کاری کنین که فکر کنه خودش داره فرار میکنه !
جونگکوک :بهش فکر میکنم ! منتظر تماس دوبارت هستم خداحافظ
جیسون :چشم قربان ...خدانگهدار!
جیسون دست راست کریس بود اما صداقت جونگکوک جیسون رو آدم خودش کرده بود ...
[فلش بک به پارت بیست و هفت]
مویون :ا ...الان باید چیکار کنیم ؟
جونگکوک :باید بهش اطلاعات غلط بدیم ...نباید به روی خودمون بیاریم فهمیدیم کیه ...اگه حساب شده کار کنیم میتونیم ازش سود ببریم !
مویون :شما چجوری فهمیدین هویت واقعی یونگهو چیه ؟!
جونگکوک نیشخندی زد و گفت :کانگ جیسون دست راست کریس ...امروز اومده بود پیشم !
[پایان فلش بک ]
جونگکوک : باید کاری کنیم که جاناتان فکر فرار از زندان به سرش بزنه !
جین :میخوای من به عنوان به زندانی برم و ...
جونگکوک :عالیه همینه آفرین !
..........................................................................................
۳.۸k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.