پارت ۷۶۱
پارت ۷۶۱
رمانMAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
_ارمیتارو چیکار کنیم شاهین؟!
_/هیچی دکتر میاد معاینه ش میکنه امیدوارم موقتی باشه...
سیناعه رفت دم گوشش یه چیزی گفت...
_سینا وقت گیر اوردیاااا
_/خب داداش الان بهترین موقعیته...! حافظه نداره راحت انجام میشه!
_حافظه نداشته باشه بدتره واست...باید صبر کنی حافظه ش برگرده اون وقت یه کاریش میکنم...
دوباره سپهره هراسون اومد داخل...
سپهر_داداش نمیتونم ارومش کنم خیلی عصبیه خودت برو یه دونه بخوابون دم گوشش دختره ای وحشی...
_/حتما یه چیزی گفتی بهش وگرنه اون بی دلیل عصبی نمیشه...
_نه بابا رفتم داخل اتاق نشسته بود گریه میکرد منو دید اصلا یهو عصبی شد چراغ خوابو برداشت پرت کرد سمتم ...همشم میگفت چیکارم کردین ...چرا نمیتونم تکون بخورم...شاهین پیشنهاد میکنم برو یه سر بلایی سر خودش میاره ...
رمانMAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
_ارمیتارو چیکار کنیم شاهین؟!
_/هیچی دکتر میاد معاینه ش میکنه امیدوارم موقتی باشه...
سیناعه رفت دم گوشش یه چیزی گفت...
_سینا وقت گیر اوردیاااا
_/خب داداش الان بهترین موقعیته...! حافظه نداره راحت انجام میشه!
_حافظه نداشته باشه بدتره واست...باید صبر کنی حافظه ش برگرده اون وقت یه کاریش میکنم...
دوباره سپهره هراسون اومد داخل...
سپهر_داداش نمیتونم ارومش کنم خیلی عصبیه خودت برو یه دونه بخوابون دم گوشش دختره ای وحشی...
_/حتما یه چیزی گفتی بهش وگرنه اون بی دلیل عصبی نمیشه...
_نه بابا رفتم داخل اتاق نشسته بود گریه میکرد منو دید اصلا یهو عصبی شد چراغ خوابو برداشت پرت کرد سمتم ...همشم میگفت چیکارم کردین ...چرا نمیتونم تکون بخورم...شاهین پیشنهاد میکنم برو یه سر بلایی سر خودش میاره ...
۳.۸k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.