باز امشب سیل غم ها سینه ام ویرانه کرد

🌱🍒باز امشب سیل غم ها سینه ام ویرانه کرد
یاد تو حال مرا چون حال یک دیوانه کرد

هر دمی نقش رخت آتش به جانم می زند
هجر تو لبخند را با صورتم بیگانه کرد

روزهایم بی تو محنت بار و پر رنج و غم است
عشق چون آمد تو را شمع و مرا پروانه کرد

لذت عمرم به دوشادوش گشتن با تو بود
لیک اکنون آهِ هجران در دلم کاشانه کرد

حال ای ذات مبری، ای خدای عاشقان
دست تقدیرت دلم را بی سر و سامانه کرد🍒🌱

#سهام_الدین_خداشناس
دیدگاه ها (۰)

🍒🌱بر ما چه گذشت ؟ کس چه  مي داندمن او شدم.... او خروش درياها...

🌱🍒باران تمام شد ، پل رنگين کمان شکست ديگر دري گشوده نشد بعد ...

#عکس_نوشته

🍒🌱فرمانده احساسچشم باز کن که طلوع صبح در چشم های تو دیدنی اس...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط