عشق گم شده
عشق گم شده
پارت:۷
~~~~~~~~~~~~~~~~
(ساعت۹_رستوران رز آبی)
"ویو اینوپی"
با سابیتو کنار در رستوران وایساده بودیم و منتظر کوکو بودیم. داشتم با گوشی ور میرفتم که یهو کوکو از پشتم ظاهر شد
کوکو:سلاممم بر مرغ عشقای عزیزمون
اینوپی:یا نوه فرشته سمت چپ امام حسین تو چه زمانی اومدی؟
کوکو:الان
سابیتو:سلام کوکو
کوکو:سلام کوکو
کوکو:سلام پس تو همسر اینوپی درسته سابیتو میبینم از رفتن من استفاده کردی شیطون
سابیتو:آره یکم اینجوری شد
اینوپی:بریم تو؟
کوکو:آره آره بفرمایید خوش اومدید
(رستوران اس دو هست)
روی صندلی هامون نشستیم
کوکو:خب چی سفارش میدین؟
بعد به من نگاه کرد
کوکو:اگه از من نظر میخواین من بهتون استیک نیمه پخته شده رو توصیه میکنم طعم خون رو در همه جای دهنت احساس میکنی
یهو لرزی به تنم افتاد
اینوپی:من یه سالاد میخوام
سابیتو:منم
کوکو رو به گارسون کرد
کوکو:دوتا سالاد و یدونه استیک
گارسون:همین الان میارم قربان
کوکو:بیاین تا غذاهامون بیان یکم حرف بزنیم
سابیتو:باشه
کوکو:چند ساله باهم ازدواج کردین؟
اینوپی:هفت سالی میشه
کوکو:هممم ولی بازم یه چیزی خیلی عجیبه
سابیتو:چی
کوکو:تو شناسنامه سابیتو ثبت شده که ازدواج کرده ولی تو شناسنامه اینوپی همچنین چیزی ثبت نشده
با این حرف کوکو خشکم زد
کوکو:تازه سابیتو با یه نفر دیگه ازدواج کرده اونم دو سال ، اگه طلاق گرفته بودین که وقتی داشتم دربارتون تحقیق میکردم میفهمیدم
اینوپی:کوکو...
کوکو:
پارت:۷
~~~~~~~~~~~~~~~~
(ساعت۹_رستوران رز آبی)
"ویو اینوپی"
با سابیتو کنار در رستوران وایساده بودیم و منتظر کوکو بودیم. داشتم با گوشی ور میرفتم که یهو کوکو از پشتم ظاهر شد
کوکو:سلاممم بر مرغ عشقای عزیزمون
اینوپی:یا نوه فرشته سمت چپ امام حسین تو چه زمانی اومدی؟
کوکو:الان
سابیتو:سلام کوکو
کوکو:سلام کوکو
کوکو:سلام پس تو همسر اینوپی درسته سابیتو میبینم از رفتن من استفاده کردی شیطون
سابیتو:آره یکم اینجوری شد
اینوپی:بریم تو؟
کوکو:آره آره بفرمایید خوش اومدید
(رستوران اس دو هست)
روی صندلی هامون نشستیم
کوکو:خب چی سفارش میدین؟
بعد به من نگاه کرد
کوکو:اگه از من نظر میخواین من بهتون استیک نیمه پخته شده رو توصیه میکنم طعم خون رو در همه جای دهنت احساس میکنی
یهو لرزی به تنم افتاد
اینوپی:من یه سالاد میخوام
سابیتو:منم
کوکو رو به گارسون کرد
کوکو:دوتا سالاد و یدونه استیک
گارسون:همین الان میارم قربان
کوکو:بیاین تا غذاهامون بیان یکم حرف بزنیم
سابیتو:باشه
کوکو:چند ساله باهم ازدواج کردین؟
اینوپی:هفت سالی میشه
کوکو:هممم ولی بازم یه چیزی خیلی عجیبه
سابیتو:چی
کوکو:تو شناسنامه سابیتو ثبت شده که ازدواج کرده ولی تو شناسنامه اینوپی همچنین چیزی ثبت نشده
با این حرف کوکو خشکم زد
کوکو:تازه سابیتو با یه نفر دیگه ازدواج کرده اونم دو سال ، اگه طلاق گرفته بودین که وقتی داشتم دربارتون تحقیق میکردم میفهمیدم
اینوپی:کوکو...
کوکو:
- ۶.۹k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط