ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﭘﺮ ﺩﻭﺳﺖ
ﮐﻨﺞ ﻫﺮ ﺩﯾﻮﺍﺭﺵ
ﺩﻭﺳﺘﻬﺎﯾﻢ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ ﺁﺭﺍﻡ
ﮔﻞ ﺑﮕﻮ ﮔﻞ ﺑﺸﻨﻮ
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺮ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺻﻔﺎﯾﻢ ﮔﺮﺩﺩ
ﯾﮏ ﺳﺒﺪ ﺑﻮﯼ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﻨﺪ
ﺷﺮﻁ ﻭﺍﺭﺩ ﮔﺸﺘﻦ
ﺷﺴﺖ ﻭ ﺷﻮﯼ ﺩﻟﻬﺎﺳﺖ
ﺷﺮﻁ ﺁﻥ ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﯾﮏ ﺩﻝ ﺑﯽ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﯾﺎﺳﺖ
ﺑﺮ ﺩﺭﺵ ﺑﺮﮒ ﮔﻠﯽ ﻣﯽ ﮐﻮﺑﻢ
ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺑﺎ ﻗﻠﻢ ﺳﺒﺰ ﺑﻬﺎﺭ
ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺍﯼ ﯾﺎﺭ
ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﻧﭙﺮﺳﺪ ﺩﯾﮕﺮ
" ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ "




#ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ_ﻣﺸﯿﺮﯼ
دیدگاه ها (۷)

گردون مرا ز محنت هستی رها نخواستمرگم رسیده بود ولیکن خدا نخو...

نامت را گذاشته ام "خانوم" .چه بسیار زنان که از تو رعنا ترندچ...

خانه ی دوست کجاست ؟در فلق بود که پرسید سوارآسمان مکثی کردرهگ...

چقدر من منتظر این لحظه بودم... بلاخره رسید. :-))

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط