گردون مرا ز محنت هستی رها نخواست

گردون مرا ز محنت هستی رها نخواست
مرگم رسیده بود ولیکن خدا نخواست

آمد اجل که از غم دل وارهاندم
اما زمانه از غم و رنجم رها نخواست

#رهی_معیری
دیدگاه ها (۷)

نامت را گذاشته ام "خانوم" .چه بسیار زنان که از تو رعنا ترندچ...

وقتی دلتنگ باشی تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند باز هم ...

ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﭘﺮ ﺩﻭﺳﺖﮐﻨﺞ ﻫﺮ ﺩﯾﻮﺍﺭﺵﺩﻭﺳﺘﻬﺎ...

خانه ی دوست کجاست ؟در فلق بود که پرسید سوارآسمان مکثی کردرهگ...

⊱♥🍃🕊⊱ღ꧁💚💞💚꧂ღخـــدا مرا ز غم عـشـق تو جدا نکندمــرا جـدا ز غم...

⊱♥🍃🕊⊱ღ꧁💚💞💚꧂ღخـــدا مرا ز غم عـشـق تو جدا نکندمــرا جـدا ز غم...

⊱♥🍃🕊⊱ღ꧁💚💞💚꧂ღخـــدا مرا ز غم عـشـق تو جدا نکندمــرا جـدا ز غم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط