فیک جدیدم

فیک جدیدم
خوب کوک یه ارباب خشن و یه مافیاس خیلی بی رحمه و سرد و ا.ت هم خدمتکار کوک چون ا.ت خانواده نداره تو اون امارت بزرگ شده و بقیه خدمتکارا خانواده دارن و هفته دوبار میرم دیدن خانواده هاشون ولی همیشه تو اون امارت بوده هیچ وقت بیرون رو ندیده ا.ت از یهکسال گی تو اون امارت بود
وقتی پدر ا.ت از پرد کوک پول قرض کرده وقتی نتونسته پولاش رو بدع ا.ت رو بجاش میده وخوب هر اتفاقی بیوفته بقیه خدمت کارا میندازن گردن ا.ت و کوک همیشه ا.ت رو میزنه وقتی که عصبی یا ا.ت کار اشتباهی میکنه ولی ا.ت خیلی مهربون و کیوت و همیشخ چطوری داره و موهاش رو دم عصبی میبنده
خوب این بیو این فیک بود بزارم پارت ۱ رو؟
دیدگاه ها (۰)

مثل همیشه ساعت ۵ صبح از خواب بلندشدمرفتم لباس خدمتکاری م رو ...

کوک شلاغش رو درآورد و بعدش ا.ت میزد ا.ت بیهوش شده بود ولی کو...

کوک: فکر فرار به سرت نزنه که واسه ت بد میشه کوک میره و ا.ت ش...

ا.ت:بفرمایین....که یهو یه دستمال گذاشت دم دهن ا.ت و بیهوش شد...

هرزه ی حکومتی پارت ۷ بردمش تو اتاق خودم...دستش و محکم ول کرد...

⁶⁵یونجو: “عمو، میشه یه سوال بپرسم؟”کوک: “جانم؟”یونجو: “از تن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط