به رسم صبر باید مرد آهش را نگه دارد

به رسم صبر ، باید مرد آهش را نگه دارد

اگر مرد است ، بغض گاهگاهش را نگه دارد

پریشان است گیسویی در این باد و پریشان تر

مسلمانی که می خواهد نگاهش را نگه دارد

عصای دست من عشق است ، عقل سنگدل بگذار

که این دیوانه تنها تکیه گاهش را نگه دارد

به روی صورتم گیسوی او مهمان شد و گفتم

خدا دلبستگان روسیاهش را نگه دارد

دلم را چشم هایش تیرباران کرد ، تسلیمم

بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد
دیدگاه ها (۱)

همه قبول کرده اند که دیگر دوستت ندارم ! و به راحتی برایم ا...

دنبال سکه می گردم می خواهم به گذشته ها زنگ بزنم به روزهای خو...

تفاوت آدمهاوانسانها! آدم‌ها!...زندگی می‌کنند!! انسان‌ها!......

چه بی رحم است روزگار... چه بی رحم است روزگاری که عاشقان را ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط