دنبال سکه می گردم

دنبال سکه می گردم
می خواهم به گذشته ها زنگ بزنم
به روزهای خوب
به دل های بزرگ
به پدر پیرم
به جوانی مادرم
به کودکی که کوچه ها را خاطره کرد
می خواهم زنگ بزنم
به دوچرخه ی خسته ام
به مسیر مدرسه ام
که خنده های مرا فراموش کرده
به نیمکت های پر از یادگاری مهر
به سفره ی وصله خورده ی خالی از نان
به زمستانی که با زمین قهر نبود
به چراغ نفتی رنگ و رو رفته ای
که همه ی ما را
با عشق دور هم جمع می کرد
می دانم آن خاطره ها از آن محل
کوچ کرده اند
می دانم هیچ سکه ای
در هیچ گوشی تلفنی
دیگر مرا به آن روزها وصل نخواهد کرد...
دیدگاه ها (۴)

لبوفروشها تابستان استراحت دارند بستنی فروش ها زمستان بیچ...

تو رگ شوخی ات با دیگران گُل می کند و من رگ غیرتم باد ! عجب ن...

همه قبول کرده اند که دیگر دوستت ندارم ! و به راحتی برایم ا...

به رسم صبر ، باید مرد آهش را نگه دارد اگر مرد است ، بغض گا...

تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستابی فروغم کرده سنگ بچه های رو...

#مافیای_من #P2چانگبین:چی شده؟؟؟حالت خوبه؟؟؟بیا اینجا ببینمت«...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط