چندشاتی شوگا
چندشاتی شوگا
part 4
با سرعت دنبالش میرفتم..
کناز یه کافه وایساد..
چند ماشین اون ورتر، ماشین رو پارک کردم، ولی پیاده نشدم..
با یک پسر از ماشینپیاده شد و دست در دست هم وارد کافه شدن...
عینک و ماسک و کلاهم رو گذاشتم..
وارد کافه شدم و با چشمام اطراف رو آنالیز کردم..
دیدمشون..
چند میز اون ور تر نشستم..
باهم صحبت میکردن و میخندیدن..
پوزخند زدم..
دوربین گوشیم رو فعال کردم و شروع کردم به فیلمگرفتن از صحنه، صحنه بوسیدن همدیگه...
پوزخند زدم و آرومزمزمه کردم..
- خوب لذت ببر ...
۲ روز بعد...
با همون کت و شلوارمشکی ام بادیگارد ها و خدمتکار های مزاحم عمارت لعنتی رو کنار زدم...
وارد شدم...
همه با تعجب نگاه میکردن..
دیدن دوباره من.. داخل اون عمارت.. بعد از اون دعوای بزرگ...واقعا تعجب آور بود..
وارد شدم..
- بگو رئیست بیاد
خدمتکار با ترس نگاه کرد..
^ولی خانم..
دختر با عصبانیت فریاد زد
-حرف تو کلت نمیره؟
یهو هلن با اون قیافه ی کلافه از اتاق بیرون اومد
+اینجا چه خبره... تو اینجا چیکار میکنی؟
-به به.. اومدم انتقام بگیرم...
پوزخند زدم..
شوگا از اتاق بیرون اومد..
+چه خبره؟ ات تو اینجا چی میخوای؟
ات با پوزخند گوشی اش رو برداشت و فیلم رو پخش کرد..
شوگا با عصبانیت به فیلم زل زد..
هلن با ترس نگاه کرد..
part 4
با سرعت دنبالش میرفتم..
کناز یه کافه وایساد..
چند ماشین اون ورتر، ماشین رو پارک کردم، ولی پیاده نشدم..
با یک پسر از ماشینپیاده شد و دست در دست هم وارد کافه شدن...
عینک و ماسک و کلاهم رو گذاشتم..
وارد کافه شدم و با چشمام اطراف رو آنالیز کردم..
دیدمشون..
چند میز اون ور تر نشستم..
باهم صحبت میکردن و میخندیدن..
پوزخند زدم..
دوربین گوشیم رو فعال کردم و شروع کردم به فیلمگرفتن از صحنه، صحنه بوسیدن همدیگه...
پوزخند زدم و آرومزمزمه کردم..
- خوب لذت ببر ...
۲ روز بعد...
با همون کت و شلوارمشکی ام بادیگارد ها و خدمتکار های مزاحم عمارت لعنتی رو کنار زدم...
وارد شدم...
همه با تعجب نگاه میکردن..
دیدن دوباره من.. داخل اون عمارت.. بعد از اون دعوای بزرگ...واقعا تعجب آور بود..
وارد شدم..
- بگو رئیست بیاد
خدمتکار با ترس نگاه کرد..
^ولی خانم..
دختر با عصبانیت فریاد زد
-حرف تو کلت نمیره؟
یهو هلن با اون قیافه ی کلافه از اتاق بیرون اومد
+اینجا چه خبره... تو اینجا چیکار میکنی؟
-به به.. اومدم انتقام بگیرم...
پوزخند زدم..
شوگا از اتاق بیرون اومد..
+چه خبره؟ ات تو اینجا چی میخوای؟
ات با پوزخند گوشی اش رو برداشت و فیلم رو پخش کرد..
شوگا با عصبانیت به فیلم زل زد..
هلن با ترس نگاه کرد..
- ۱۷.۷k
- ۲۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط