چندشاتی شوگا
چندشاتی شوگا
part 2
لیا بود.. خدمتکاری که وقتی ات داخل عمارت شا زندگیمیکرد و دوست دخترش بود، دوست ات بود...
گوشی اش رو جواب داد
-سلام لیا
+سلام ات.. چطوری
-مرسی قربونت خوبم
+میگم.. هلن فردا قراره بره بیرون.. به شوگا گفت قراره با دوستاش بره بیرون.. قطعا میخواد با پسر بره بیرون..
خواستمبگم تو ساعت ۵ و ربع داخل کوچه کناری وایسا.. هروقت هلن اومد بیرون دنبالش برو و ازش فیلمبگیر..
-آ.. مرسی که بهم خبر دادی.. ممنونم...
+خواهش میکنم.. خواستمبهت کمک کنم
-خیلی ممنونم...
+خواهش.. کاری نداری؟
-نه ممنون...
+خدافظ
گوشی رو قطع کرد..
چشماش رو روی هم بست و به خواب عمیق فرو رفت..
۷:۰۰ صبح...
ات ویو
با آلارمگوشی از خواب بیدار شدم..
لباس ورزشی امرو پوشیدم و به سمت باشگاه حرکت کردم...
وارد باشگاه شدم..
بعد از ۲ ساعت ورزش کردن ..
به سمت خونه برگشتم..
چون عرق کرده بودم، یه دوش ۱۰ مینی گرفتم..
موهامرو خشک کردم آرایش کوتاهی کردم..
۱۰:۳۰صبح...
کمی خونه رو مرتب کردم ...
یه فیلم ۲ ساعتی دیدم...
۱۲:۳۰.ظهر.....
یه دامن مشکی با یه لباس حلقه ای پوشیدم.. کت مشکی هم رو هم روش پوشیدم و کفش پاشنه بلندم رو پوشیدم...
از خونه بیرون رفتم و به سمت رستوران رفتم..
وارد رستوران شدم و روی یک صندلی نشستم..
+چی میل دارید مادمازل؟
part 2
لیا بود.. خدمتکاری که وقتی ات داخل عمارت شا زندگیمیکرد و دوست دخترش بود، دوست ات بود...
گوشی اش رو جواب داد
-سلام لیا
+سلام ات.. چطوری
-مرسی قربونت خوبم
+میگم.. هلن فردا قراره بره بیرون.. به شوگا گفت قراره با دوستاش بره بیرون.. قطعا میخواد با پسر بره بیرون..
خواستمبگم تو ساعت ۵ و ربع داخل کوچه کناری وایسا.. هروقت هلن اومد بیرون دنبالش برو و ازش فیلمبگیر..
-آ.. مرسی که بهم خبر دادی.. ممنونم...
+خواهش میکنم.. خواستمبهت کمک کنم
-خیلی ممنونم...
+خواهش.. کاری نداری؟
-نه ممنون...
+خدافظ
گوشی رو قطع کرد..
چشماش رو روی هم بست و به خواب عمیق فرو رفت..
۷:۰۰ صبح...
ات ویو
با آلارمگوشی از خواب بیدار شدم..
لباس ورزشی امرو پوشیدم و به سمت باشگاه حرکت کردم...
وارد باشگاه شدم..
بعد از ۲ ساعت ورزش کردن ..
به سمت خونه برگشتم..
چون عرق کرده بودم، یه دوش ۱۰ مینی گرفتم..
موهامرو خشک کردم آرایش کوتاهی کردم..
۱۰:۳۰صبح...
کمی خونه رو مرتب کردم ...
یه فیلم ۲ ساعتی دیدم...
۱۲:۳۰.ظهر.....
یه دامن مشکی با یه لباس حلقه ای پوشیدم.. کت مشکی هم رو هم روش پوشیدم و کفش پاشنه بلندم رو پوشیدم...
از خونه بیرون رفتم و به سمت رستوران رفتم..
وارد رستوران شدم و روی یک صندلی نشستم..
+چی میل دارید مادمازل؟
- ۱۷.۱k
- ۲۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط