سناریو عضو نهم استری کیدز p1
وقتی عضو نهمی ولی ...
آلیس ، روکا و یونا ، چریونگ به ترتیب عضو های نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم
استری کیدز هستن ...
......
من آلیس هستم و عضو نهم استری کیدز دورگه ایرانی_نیوزلندی و توی ایران زندگی میکردم
با چریونگ و فیلیکس خیلی صمیمی هستم و بخاطر مهارتم توی نقاشی هر از گاهی با هیونجین تمرین نقاشی میکنیم
.......
روکا داشت روی اهنگ سولو خودش کار میکرد پس رفته بود به طبقه ضبط و سالن تمرینات ، چریونگ هم رفته بود به لندن برای شرکت در ایونت ، یونا هم طبق معمول زمان خالی پیدا کرده بود و خواب بود...
چهارشنبه_ساعت۲۱:۳۴شب____
داشتم میرفتم که خبر تعطیلی روز شنبه رو به روکا بدم که پام از روی پله سر خورد و محکم خودم به دیوار جلوم و میزی که کنارم بود افتاد روم ...
---
چانگبین: تو چرا هیچوقت سالم نیستی ؟
سونگمین همینطور که داشت برام چسب زخم میآورد گفت : آلیس تو نمیخواد خبر بدی (خندید)فقط سالم بمون
الیس: خب بابا باشه دیگه فقط سر خوردم
سونگمین چونمو گرفت سمت صورتش
سونگمین : باید بیشتر مواظب خودت باشی
کنارم نشست و چسب زخم رو با دقت میزد روی صورتم
الیس: من خوبم فقط چیزه
سونگمین : با کله رفتی تو دیوار مغز نداشتتم محو شد ..
الیس: یاااااا خود..
سونگمین یک چسب زخم در آورد زد رو لبت ...
سونگمین : بفرماااا تموم شد حالا یه جا بشین ..
هان: من نمیدونم چرا انقدر زخمی میشی
جونگین: باهات موافقم
لینو: دفعه قبل دوری(گربه لینو)گازت گرفت دفعه قبلشم از رو دوچرخه افتادی..
آلیس همونطور که با زمین نگاه میکرد و چسبی که سونگمین زده بود به لبشو باز میکرد گفت : اوه راست میگی چطور زندم الان
لینو: بله ریدی
چان : خب حالا بیاید بریم سالن تمرین آلیس تو همبرو دخترا رو بیار باید تمرین کنیم .
بقیه که رفتن، سالن ساکت شد. فقط صدای تیک تاک ساعت و تهویه میاومد. من مونده بودم و سونگمین.
دستم هنوز از برخورد با میز میسوخت ولی نه اونقدر که بخوام چیزی بگم. فقط سرم پایین بود و به کف سالن نگاه میکردم.
سونگمین چند قدم جلو اومد، خم شد و با همون لحن جدی ولی مهربون ولی تخریبیش:
سونگمین: هنوزم درد داره؟
سرمو تکون دادم، لبخند زدم و گفتم: نه، فقط یه خراشه، بزرگش نکن.
با ابرو بالا نگاهی کرد و گفت: آره بزرگش نکن، تا حالا ده بار گفتی فقط یه خراشه و آخرش با سر باندپیچی شدی ...
نتونستم جلوی خندهمو بگیرم. گفتم: خب اون دفعه استثنا بود.
سونگمین آهی کشید و نشست کنارم، بعد چسب زخم رو دوباره محکم کرد تا باز نشه.
آروم گفت: آلیس... تو خیلی حواست پرته شایدم ..
سونگمین مکث کرد، لبخندش کمرنگ شد، انگار چیزی خواست بگه ولی نگفت....
ادامه...
#سناریو #استریکیدز #آلیس #سونگمین
آلیس ، روکا و یونا ، چریونگ به ترتیب عضو های نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم
استری کیدز هستن ...
......
من آلیس هستم و عضو نهم استری کیدز دورگه ایرانی_نیوزلندی و توی ایران زندگی میکردم
با چریونگ و فیلیکس خیلی صمیمی هستم و بخاطر مهارتم توی نقاشی هر از گاهی با هیونجین تمرین نقاشی میکنیم
.......
روکا داشت روی اهنگ سولو خودش کار میکرد پس رفته بود به طبقه ضبط و سالن تمرینات ، چریونگ هم رفته بود به لندن برای شرکت در ایونت ، یونا هم طبق معمول زمان خالی پیدا کرده بود و خواب بود...
چهارشنبه_ساعت۲۱:۳۴شب____
داشتم میرفتم که خبر تعطیلی روز شنبه رو به روکا بدم که پام از روی پله سر خورد و محکم خودم به دیوار جلوم و میزی که کنارم بود افتاد روم ...
---
چانگبین: تو چرا هیچوقت سالم نیستی ؟
سونگمین همینطور که داشت برام چسب زخم میآورد گفت : آلیس تو نمیخواد خبر بدی (خندید)فقط سالم بمون
الیس: خب بابا باشه دیگه فقط سر خوردم
سونگمین چونمو گرفت سمت صورتش
سونگمین : باید بیشتر مواظب خودت باشی
کنارم نشست و چسب زخم رو با دقت میزد روی صورتم
الیس: من خوبم فقط چیزه
سونگمین : با کله رفتی تو دیوار مغز نداشتتم محو شد ..
الیس: یاااااا خود..
سونگمین یک چسب زخم در آورد زد رو لبت ...
سونگمین : بفرماااا تموم شد حالا یه جا بشین ..
هان: من نمیدونم چرا انقدر زخمی میشی
جونگین: باهات موافقم
لینو: دفعه قبل دوری(گربه لینو)گازت گرفت دفعه قبلشم از رو دوچرخه افتادی..
آلیس همونطور که با زمین نگاه میکرد و چسبی که سونگمین زده بود به لبشو باز میکرد گفت : اوه راست میگی چطور زندم الان
لینو: بله ریدی
چان : خب حالا بیاید بریم سالن تمرین آلیس تو همبرو دخترا رو بیار باید تمرین کنیم .
بقیه که رفتن، سالن ساکت شد. فقط صدای تیک تاک ساعت و تهویه میاومد. من مونده بودم و سونگمین.
دستم هنوز از برخورد با میز میسوخت ولی نه اونقدر که بخوام چیزی بگم. فقط سرم پایین بود و به کف سالن نگاه میکردم.
سونگمین چند قدم جلو اومد، خم شد و با همون لحن جدی ولی مهربون ولی تخریبیش:
سونگمین: هنوزم درد داره؟
سرمو تکون دادم، لبخند زدم و گفتم: نه، فقط یه خراشه، بزرگش نکن.
با ابرو بالا نگاهی کرد و گفت: آره بزرگش نکن، تا حالا ده بار گفتی فقط یه خراشه و آخرش با سر باندپیچی شدی ...
نتونستم جلوی خندهمو بگیرم. گفتم: خب اون دفعه استثنا بود.
سونگمین آهی کشید و نشست کنارم، بعد چسب زخم رو دوباره محکم کرد تا باز نشه.
آروم گفت: آلیس... تو خیلی حواست پرته شایدم ..
سونگمین مکث کرد، لبخندش کمرنگ شد، انگار چیزی خواست بگه ولی نگفت....
ادامه...
#سناریو #استریکیدز #آلیس #سونگمین
- ۴.۳k
- ۱۶ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط