عشق مافیایی
عشق مافیایی
Part=23
+خب با ما چیکار داشتن؟
^میخواستن از طریق شما ما رو شکست بدن
+راستی ممنونم ازت
^برای؟
+درک کردنت🥹
^خواهش میکنم عزیزم
(بعد بابام ازم دور شد رفت پیش مامانم)
ویو کاترین
ی دفعه دیدم ی چیزی محکم از بشت بغلم کرد
_خوشحالم سالمی
برگشتم کوک بود محکم منم بغلش کردم
+دو.. دوست دارم
_من بیشتر
بعد از هم جدا شدیم و ازم پرسید
_بابات چی گفت؟ حتما گفت دیگه نمیخوام جونگکوک و ببینی؟
+نه اتفاقا برعکس
_چ.. چی.. چی گفتی؟
+*خنده*اون موافقت کرد کوک
برق و تو چشمای کوک میدیدم دستم گرفت و من و برد سمت مامان بابا هامون و گفت...
شرطا
15 لایک
13کامنت
❤️
🫰
Part=23
+خب با ما چیکار داشتن؟
^میخواستن از طریق شما ما رو شکست بدن
+راستی ممنونم ازت
^برای؟
+درک کردنت🥹
^خواهش میکنم عزیزم
(بعد بابام ازم دور شد رفت پیش مامانم)
ویو کاترین
ی دفعه دیدم ی چیزی محکم از بشت بغلم کرد
_خوشحالم سالمی
برگشتم کوک بود محکم منم بغلش کردم
+دو.. دوست دارم
_من بیشتر
بعد از هم جدا شدیم و ازم پرسید
_بابات چی گفت؟ حتما گفت دیگه نمیخوام جونگکوک و ببینی؟
+نه اتفاقا برعکس
_چ.. چی.. چی گفتی؟
+*خنده*اون موافقت کرد کوک
برق و تو چشمای کوک میدیدم دستم گرفت و من و برد سمت مامان بابا هامون و گفت...
شرطا
15 لایک
13کامنت
❤️
🫰
۵.۹k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.