اسفند تافته ی جدابافته است

اسفند تافته ی جدابافته است!
نه می توان انگ سرمای زمستان
را به او زد،
نه وصله ی بی حوصلگی غروب های بهار به تنش می چسبد.
اسفند را
باید نشست کنج حیاط خلوتِ ذهن، و عشق بازی کرد،
با خاطرات دور اما ماندگار.
باید دل کندن آدم ها
در بین راه را فراموش کرد
و گذشت و دل را از کینه ها تکاند تا جا باز شود برای شادی های نو...
حیف است از اسفند
با بی تفاوتی عبور کنید...
به خودتان بیایید، تمام شده و رفته تا یک سال دیگر.
عطر اسفند را مهمان ریه هایتان کنید، عجیب بوی ناب زندگی می دهد...
دیدگاه ها (۱۸)

می دانی زیباجان ! هرگز از باغ گیلاسبرای تو یک مشت گیلاس نچید...

خط خوب جزوه هایش شهرهٔ دانشکده ستمن ولی خطی ندیدم خوش تر از ...

تا وقتی که قلبتان نبض داردپای آدمهایتان باشید.دل بدهید برای ...

ما آدمها همیشه به یک سرپناه نیاز داریمسرپناهی که حال دل مان ...

پارت : ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط