خون آشام عزیز (46)

تهیونگ زیر نور افکن قرمز بود.یه موزیک پخش شد و تهیونگ با ریتم آهنگ جلو میومد همه توجه ها رفته بود روش یهو تور قرمز خاموش شد و جای دیگه روشن شد ايندفعه روی ساختمون بود بالای پشت بوم یوجین بود از بالای ساختمون اومد پایین و نور خاموش شد. بعد به سمت دیگه روشن شد.یهو خاموش شد تا وسط حیاط یه نور طلایی روشن شد. و آهنگ شروع شد.(آهنگ ماک دراپ رو درنظر بگیرید).شروع به اجرا کردن اهنگشون. هیچ ری اکشنی بهش نشون ندادم. من به هیچی ری اکشن نشون نمیدم. آهنگ خوبی بود..
تهیونگ : Happy Birthday jimin...
جیمین : تهیونگاا.. تو یادت بود..
تهیونگ : مگه میشه فراموش کنیم این اجرا برای تو بود کیک رو بیارین..تا دان..
جیمین : داداش داری شوخی میکنی؟ دوربین مخفیه؟..
تهیونگ : د اخه الاغ من با تو شوخی دارم؟ زود شمع رو فوت کن... 1..2..3..تولدت مبارک.. هووو.
جیمین : ممنون که یادت بود..
جونگکوک : نمیدونستم تولدته.. مبارک..
جیمین : اشکال نداره ممنون..
جونگکوک : من میرم بخوابم..
تهیونگ : کجا کجا.. ما واسه این تولد کلی برنامه ریزی کردیم.. خیلی زشته دوستاش تو تولدش نباش همین الان بگم کسی حق نداره بره..
جونگکوک : من اصلا حالم خوب نیست یه چیزی میگم ناراحت میشین ولم کنین..
جیمین : تهیونگ.. بزار بره حالش سر جاش نیست..
تهیونگ : باشه.. رو استراحت کن..
توی تولد جیمین شرکت نکردم.رفتم که بخوابم ولی خواب نمی‌برد بی‌خوابی دوباره اومده بود سراغم. هر چی بیشتر فک میکردم بیشتر بغضم می‌گرفت. دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم زدم زیر گریه. یکی در اتاق رو زد بدون اینکه چیزی بگم رفتم زیر پتو تا کسی نبینه که دارم گریه میکنم...
تهیونگ : جونگکوک!؟.. اینجایی؟..
جونگکوک : چیه..
تهیونگ : خوابی؟..
جونگکوک : (با صدای بغض آلود) نه..
تهیونگ : برات کیک آوردم میزارمش رو میز..جونگکوک چیزی شده؟ صدا چرا یه جوریه..
جونگکوک : هیچی نیست خوبم..
تهیونگ : بزار ببینمت... چرا چشمات قرمزه گریه کردی؟..
جونگکوک : نه..
تهیونگ : جونگکوکا داری گریه میکنی..؟.. گریه نکن..
جونگکوک : نمیتونم.. نمیتونم.. (تهیونگ رو بغل میکنه)
تهیونگ : اشکال نداره... هر چقدر دوس داری گریه کن.. اشکال نداره..
توی بغل تهیونگ گریه میکردم. تهیونگ بدون اینکه چیزی بپرسه فقط میگفت اشکال نداره. کنارش احساس راحتی داشتم. تهیونگ متفاوت بود..
دیدگاه ها (۴)

خون آشام عزیز (47)

خون آشام عزیز (۴٨)

خون آشام عزیز (45)

خون آشام عزیز (44)

#سناریو وقتی داری تو اشپزخونه اهنگ نرو مریم رو میخونی واکنشش...

ریکشنشون وقتی تو دعوا میزننت و گریه میکنی (درخواستی)نامجون :...

نشستی روی صندلی و سرتو انداختی پایین تو جشمات پر اشک بود ( ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط