تا از راه نرسیده ای
تا از راه نرسیده ای
تمامِ کارهایِ نیمِ تمامت را تمام کن
به هرکه می خواهی سر بزن
برایِ هرکه می خواهی دست تکان بده
شهر را یک دلِ سیر تنهایی قدم بردار
رسیدن به من
دستانم . آغوشم . بوسه هایم
همه چیز را رنگِ دیگری می کند
و تو
هیچ گاه خودِ دیروزت را نخواهی شناخت
رسیدن به کسی که
تمامِ روزها را به انتظار شب کرده
شب ها را با امید صبح
و برایِ هیچکس جز تو
چشمانش بی پروا سخن نگفته
همه چیز را دگرگون خواهد کرد
بگذار ساده تر بگویم
خلاصه بگویم
تو از فردایِ دیدارمان
همه چیز را با من
در من
خواهی یافت
خواهی دید!
تمامِ کارهایِ نیمِ تمامت را تمام کن
به هرکه می خواهی سر بزن
برایِ هرکه می خواهی دست تکان بده
شهر را یک دلِ سیر تنهایی قدم بردار
رسیدن به من
دستانم . آغوشم . بوسه هایم
همه چیز را رنگِ دیگری می کند
و تو
هیچ گاه خودِ دیروزت را نخواهی شناخت
رسیدن به کسی که
تمامِ روزها را به انتظار شب کرده
شب ها را با امید صبح
و برایِ هیچکس جز تو
چشمانش بی پروا سخن نگفته
همه چیز را دگرگون خواهد کرد
بگذار ساده تر بگویم
خلاصه بگویم
تو از فردایِ دیدارمان
همه چیز را با من
در من
خواهی یافت
خواهی دید!
- ۶۱۹
- ۲۴ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط