بعد از امتحان کنکور یوجون رشته مهندسی عمران قبول شده بود

بعد از امتحان کنکور یوجون رشته مهندسی عمران قبول شده بود و دیگه زندگی اش از این رو به اون رو شده بود یوجون با توکل به خدا و اراده محکم و کمک پدر و مادر و دکتر ها سالم شده بود و برای خودش شده بود مهندس!

جالب این بود که شوهر جونگ می فردی چشم چرون و شکاک هم بود و مدام چشمش دنبال دخترای مردم بود و اجازه نمی داد جونگ می که به خونه پدر و مادرش بره همیشه گوشی جونگ می رو چک می کرد حتی چند بار جونگ می رو زده بود درسته که شوهرش پولدار بود ولی نه از پولش استفاده می کرد و نه از وجود شوهرش چون خودش خراب بود به زنش هم شک می کرد جونگ می چون به یوجون تو این داستان عشقی پشت کرده بود و با عشقش بازی کرده بود مدام می گفت حقمه باید سرم بیاد وقتی به کارایی که با یوجون تو بچگی هاشون کرده بود وقتی به دوست داشتنی هایی که بین شون بود فکر می کرد آرزوی مرگ می کرد که چرا تو این داستان عشق اینقدر در حق یوجون بد کرده ولی روش نمی شد که از شوهرش جدا بشه چون همه بهش زخم زبون می زدند آخر نتونست طاقت بیاره و به شوهرش گفته بود من دیگه نمی خوام باهات زندگی کنم جونگ‌می با چشمی پر از اشک و خون برگشته بود خونه پدر و مادرش و آخرش از شوهرش جدا شد الآن خوبه که بچه دار نشده بود ولی روحی اش رو به کلی از دست داده بود دانشگاهش رو هم تموم نکرده بود بعضی موقع ها درس می خوند ولی مگه زخم زبون مردم اجازه می داد درس بخونه و راحت باشه!