نخند جانم ،نخند
نخند جانم ،نخند
آدم دست و پای دلش میان چال گونه ات میشکند...
تو نخند ، میترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند...
عکاس ها لبخندت را ثبت کنند...
شاعرها از لبخندت غزل بگویند، نویسنده ها کتابت کنند...
بعد منه دست و پا شکسته چطور با یک شهر رو به رو شوم؟
رحم کن، یواشکی بخند ،فقط برای من...
آدم دست و پای دلش میان چال گونه ات میشکند...
تو نخند ، میترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند...
عکاس ها لبخندت را ثبت کنند...
شاعرها از لبخندت غزل بگویند، نویسنده ها کتابت کنند...
بعد منه دست و پا شکسته چطور با یک شهر رو به رو شوم؟
رحم کن، یواشکی بخند ،فقط برای من...
۲.۲k
۰۹ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.