نخند جانم نخند

نخند جانم ،نخند

آدم دست و پای دلش میان چال گونه ات میشکند... 

تو نخند ، میترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند... 

عکاس ها لبخندت را ثبت کنند...

شاعرها از لبخندت  غزل بگویند، نویسنده ها کتابت کنند... 

بعد منه دست و پا شکسته چطور با یک شهر رو به رو شوم؟ 

رحم کن، یواشکی بخند ،فقط برای من...
دیدگاه ها (۱۱۲)

گفت: خوش به حالتگفتم: چراگفت: عقل نداری راحتی خندیدیم نگاش ک...

بسیار غم انگیزم، بسیار نمی دانی!لطفی کن و حاشا کن، بسیار شمر...

رفتم جلو گفتم «ببخشید خانوم آتیش داری؟» هول شد گفت «واسه چی ...

پرسید فرق بین دوست و رفیق؟گفتم دوست فقط یک آشناست،یک همکار، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط