تکپارتی ات و جونگ کوک (در خواستی)
)ات و جونگ کوک سر اینکه کوک خیلی سرده دعواشون شده و بچشون هم ۳ سالشع و داره نگا میکنه(
ات:چرا انقد سردی؟
کوک:خب مشکلیه؟
ات:آره منم نیاز دارم عشق دریافت کنم🥺
کوک:به جهنم
ات:درست صحبت کنا!!من زنتم
کوک:بامن اینجوری حرف میزنی؟؟؟؟
ات:اصلا چرا با من ازدواج کردی؟
کوک:چون اون موقع فک میکردم یه ادم بسازی
ات:بساز بودم تا وقتی که هر روز بدتر و سرد تر از دیروز میشدی.اون دختره عوضی یونا،شریکت هم که همش خودشو بهت میچسبونه
کوک:اون فقط شریکمع
ات:که شریکته ها؟نمیدونستم دوتا شریک خودشونو بهم میمالن
کوک:همچین چیزی نیست(عصبانی)
ات:که منم کور
کوک:گفتم همچین چیزی نیست یعنی نیست(باعصبانیتشدید)
یه سیلی میزنه به ات
بچشون گریه اش در میاد
ات:مامانی بیا بریم
دست بچشو میگیرع و باهم از خونه میرن بیرون
.....کوک......
وای نه حالا چیکار کنم؟کارم خیلی بد بود
......ادامه پارت گذاشته میشه.......
ات:چرا انقد سردی؟
کوک:خب مشکلیه؟
ات:آره منم نیاز دارم عشق دریافت کنم🥺
کوک:به جهنم
ات:درست صحبت کنا!!من زنتم
کوک:بامن اینجوری حرف میزنی؟؟؟؟
ات:اصلا چرا با من ازدواج کردی؟
کوک:چون اون موقع فک میکردم یه ادم بسازی
ات:بساز بودم تا وقتی که هر روز بدتر و سرد تر از دیروز میشدی.اون دختره عوضی یونا،شریکت هم که همش خودشو بهت میچسبونه
کوک:اون فقط شریکمع
ات:که شریکته ها؟نمیدونستم دوتا شریک خودشونو بهم میمالن
کوک:همچین چیزی نیست(عصبانی)
ات:که منم کور
کوک:گفتم همچین چیزی نیست یعنی نیست(باعصبانیتشدید)
یه سیلی میزنه به ات
بچشون گریه اش در میاد
ات:مامانی بیا بریم
دست بچشو میگیرع و باهم از خونه میرن بیرون
.....کوک......
وای نه حالا چیکار کنم؟کارم خیلی بد بود
......ادامه پارت گذاشته میشه.......
- ۲.۴k
- ۲۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط