p34:
p34:
ویو ا/ت :
درو باز کردم که دیدم یهو چنتا پلیس جلوی در بودن
پلیس : سلام خانم ا/ت وقتتون بخیر
ا/ت : س..سلام خسته نباشین ممنون اتفاقی افتاده ؟
پلیس : بله برای مرگ آقای کیم تهیونگ اومدیم مثل اینکه گفتن شما خدمتکارشون بودین
+ : خدمتکار عمته( تو ذهنش )
+ امم من اطلاعی نداری ...
خواستم درو ببندم که یهو پلیسا درو با شدت باز کردن طوری که من افتادم زمین
+ اهااای چه کار میکنین
پلیس : خانم با ما همکاری کنین نمیخوایم اذیت بشین
+ وایسا برم لباس بپوشم ( عصبی )
+ رفتم بالا و لباسمو پوشیدم و اومدم پایین
+ من حاضرم بریم
پلیس : بفرمایین
+ رفتم توی ماشین نشستم و رفتیم اداره پلیس
* رسیدن اداره پلیس
+ وقتی رسیدیم یکم استرس داشتم رفتم داخل و منو وارد یه اتاقی کردن که ازم بازجویی کنن
پلیس : خب خانم ا/ت چنتا سوال ازتون میپرسیم و همونطور هم که میدونید بهتون دستگاه دروغ سنج وصله و اگر دروغی بگید حکم خودتونو سنگین تر میکنین
+ ب..بله
* ویو جونگکوک :
بعد اینکه از خونه ا/ت زدم بیرون هنوزم حرص داشتم با اینکه جیمین گوشیمو گرفته بود به بهونه اینکه میخوام به جیهوپ زنگ بزنم گوشیو گرفتم و زنگ زدم پلیس و همه چیو گفتم
بعد اینکه ا/ت بردن اداره پلیس من از پشت شیشه اتاق بازجویی نگاش میکردم و بهشون گفته بودم دستگاه دروغ سنج بهش وصل کنن اینطوری معلوم میشد ا/ت راست میگه یا نه ...
ویو ا/ت :
یکم استرس داشتم ولی به هر حال باید واقعیتو میگفتم ...
پلیس : سوال اول .. آخرین باری که آقای کیم رو دیدین کی بود ؟
+ امم داخل بیمارستان ...
( بچه های وقتی دروغ سنگ بفهمه که راست میگه صدای دیینگ میده و اگر اشتباه باشه بییییییییب ... ذهن خلاق )
دروغ سنج : دینگ ..
پلیس : خب سوال دوم ...آخرین حرفی که به آقای کیم زدین چی بود و ریاکشنشون چی بود
+ نمیخواستم بهشون بگم که پدرمو کشته با اینکه از دستش عصبانی بودم ولی هنوزم نمیتونستم با اینکه ازم دوره ناراحتش کنم ( توی ذهنش )
+ امم ..خب راستش خواهرم لینا توی بیمارستان بستری بود و من میخواستم پیشش بمونم ولی آقای کیم نزاشت
پلیس : یعنی به خاطر این رفت خودکشی کرد ؟
دروغ سنج : بیییییییییب
پلیس : خب خب خانم ا/ت دارین مجازات رو سنگین تر میکنین ...
+ ن...نه ..نههه
پلیس : سوال اصلی رو میپرسم ... و اگر این رو درست جواب بدید مجازاتتون کم میشه
+ اوهوم ..
پلیس : شما آقای کیم رو کشتین ؟
+ نه من نکشتمش
دروغ سنج : دینگ
جونگکوک : چیییییییییی
+ جونگکوک تو اینجا چه کار میکنی؟
جونگکوک : یعنی چییی تو تهیونگو نکشتیی؟؟؟
+ من واقعیتو گفتممم
پلیس : پس از اونجایی که معلومه تو بی گناهین اینجا رو امضا کنین و اینجام همینطور
+ چشم
پلیس : شما آزادید...
+ ممنونم ...
+ از اداره پلیس اومدم بیرون که یهو ...
اینم از این (:
🖇🐦⬛🥂
ویو ا/ت :
درو باز کردم که دیدم یهو چنتا پلیس جلوی در بودن
پلیس : سلام خانم ا/ت وقتتون بخیر
ا/ت : س..سلام خسته نباشین ممنون اتفاقی افتاده ؟
پلیس : بله برای مرگ آقای کیم تهیونگ اومدیم مثل اینکه گفتن شما خدمتکارشون بودین
+ : خدمتکار عمته( تو ذهنش )
+ امم من اطلاعی نداری ...
خواستم درو ببندم که یهو پلیسا درو با شدت باز کردن طوری که من افتادم زمین
+ اهااای چه کار میکنین
پلیس : خانم با ما همکاری کنین نمیخوایم اذیت بشین
+ وایسا برم لباس بپوشم ( عصبی )
+ رفتم بالا و لباسمو پوشیدم و اومدم پایین
+ من حاضرم بریم
پلیس : بفرمایین
+ رفتم توی ماشین نشستم و رفتیم اداره پلیس
* رسیدن اداره پلیس
+ وقتی رسیدیم یکم استرس داشتم رفتم داخل و منو وارد یه اتاقی کردن که ازم بازجویی کنن
پلیس : خب خانم ا/ت چنتا سوال ازتون میپرسیم و همونطور هم که میدونید بهتون دستگاه دروغ سنج وصله و اگر دروغی بگید حکم خودتونو سنگین تر میکنین
+ ب..بله
* ویو جونگکوک :
بعد اینکه از خونه ا/ت زدم بیرون هنوزم حرص داشتم با اینکه جیمین گوشیمو گرفته بود به بهونه اینکه میخوام به جیهوپ زنگ بزنم گوشیو گرفتم و زنگ زدم پلیس و همه چیو گفتم
بعد اینکه ا/ت بردن اداره پلیس من از پشت شیشه اتاق بازجویی نگاش میکردم و بهشون گفته بودم دستگاه دروغ سنج بهش وصل کنن اینطوری معلوم میشد ا/ت راست میگه یا نه ...
ویو ا/ت :
یکم استرس داشتم ولی به هر حال باید واقعیتو میگفتم ...
پلیس : سوال اول .. آخرین باری که آقای کیم رو دیدین کی بود ؟
+ امم داخل بیمارستان ...
( بچه های وقتی دروغ سنگ بفهمه که راست میگه صدای دیینگ میده و اگر اشتباه باشه بییییییییب ... ذهن خلاق )
دروغ سنج : دینگ ..
پلیس : خب سوال دوم ...آخرین حرفی که به آقای کیم زدین چی بود و ریاکشنشون چی بود
+ نمیخواستم بهشون بگم که پدرمو کشته با اینکه از دستش عصبانی بودم ولی هنوزم نمیتونستم با اینکه ازم دوره ناراحتش کنم ( توی ذهنش )
+ امم ..خب راستش خواهرم لینا توی بیمارستان بستری بود و من میخواستم پیشش بمونم ولی آقای کیم نزاشت
پلیس : یعنی به خاطر این رفت خودکشی کرد ؟
دروغ سنج : بیییییییییب
پلیس : خب خب خانم ا/ت دارین مجازات رو سنگین تر میکنین ...
+ ن...نه ..نههه
پلیس : سوال اصلی رو میپرسم ... و اگر این رو درست جواب بدید مجازاتتون کم میشه
+ اوهوم ..
پلیس : شما آقای کیم رو کشتین ؟
+ نه من نکشتمش
دروغ سنج : دینگ
جونگکوک : چیییییییییی
+ جونگکوک تو اینجا چه کار میکنی؟
جونگکوک : یعنی چییی تو تهیونگو نکشتیی؟؟؟
+ من واقعیتو گفتممم
پلیس : پس از اونجایی که معلومه تو بی گناهین اینجا رو امضا کنین و اینجام همینطور
+ چشم
پلیس : شما آزادید...
+ ممنونم ...
+ از اداره پلیس اومدم بیرون که یهو ...
اینم از این (:
🖇🐦⬛🥂
۱۱.۶k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.