پارت 13
پارت 13
_ام آقای.. لی سوهو من موافقت میکنم ولی چطوری شما رو ملاقات کنم
¢یک ون مشکی جلوی خونت هست بیا داخل اون فقط وسایلت هم بیار چون بهت یک خونه میدم فعلا بیا خودم داخل ون هستم بعدش بهت توضیح میدم
_چشم حتما
ا.ت ویو
بعد از اینکه قطع کردم بهش پیام دادم بهم وقت بده وسایلم رو جمع کنم اون هم گفت تا ساعت 12 و نیم منتظرم
ساعت 11 و چهل و پنج بود پس رفتم
تو اتاق کمی روی تختم داراز کشیدم تازه به کوک اعتماد کرده بودم ولی... ولی فقط بخاطر اون ازش انتقام بدی میگیرم سریع
بلند شدم و یه کوله پشتی جمع کردم شارژ گوشی و لپ تاپ و خود لپ تاپ با یک عالمه تفنگ و چاقو های مختلفی و خارجی که برای شکنجه قائم کرده بودم رو داخلش گذاشتم یک ساک آوردم و لباسام رو داخلش گذاشتم
عروسک کوچیک خرگوشم رو برداشتم و گذاشتم بعد چند دقیقه وسایل آرایشی و گیره هام رو گذاشتم تموم شد لباسی مشکی پوشیدم و آماده شدم رفتم بیرون دم در بودم خداحافظی کردم و رفتم دم در ونی منتظر بود ساعت 12 و نیم بود رفتم و خودم رو معرفی کردم اسپري فلفم رو که داخل کیفم بود داخل جیبم گذاشتم و رفتم سوار شدم لی سو هو خودش رو معرفی کرد و بهم راجب خونه
و کار ها گفت و
¢فعلا یک چند سال پیشم میمونی تا بشی یک مافیا بزرگ
_چرا من رو انتخاب کردی؟
¢چون از سازمان رفتی و راستی خواهرت رو خواهرم بزرگ میکنه تا شغلت رو بگی،بهش آهان میخواستم یک مافیا زن و زرنگ باشه که سئول رو ادارئه کنه راستی یک چیز دیگه جئون جونگ کوک رو میشناسی؟ اون یکی از د..
😔 خماری
_ام آقای.. لی سوهو من موافقت میکنم ولی چطوری شما رو ملاقات کنم
¢یک ون مشکی جلوی خونت هست بیا داخل اون فقط وسایلت هم بیار چون بهت یک خونه میدم فعلا بیا خودم داخل ون هستم بعدش بهت توضیح میدم
_چشم حتما
ا.ت ویو
بعد از اینکه قطع کردم بهش پیام دادم بهم وقت بده وسایلم رو جمع کنم اون هم گفت تا ساعت 12 و نیم منتظرم
ساعت 11 و چهل و پنج بود پس رفتم
تو اتاق کمی روی تختم داراز کشیدم تازه به کوک اعتماد کرده بودم ولی... ولی فقط بخاطر اون ازش انتقام بدی میگیرم سریع
بلند شدم و یه کوله پشتی جمع کردم شارژ گوشی و لپ تاپ و خود لپ تاپ با یک عالمه تفنگ و چاقو های مختلفی و خارجی که برای شکنجه قائم کرده بودم رو داخلش گذاشتم یک ساک آوردم و لباسام رو داخلش گذاشتم
عروسک کوچیک خرگوشم رو برداشتم و گذاشتم بعد چند دقیقه وسایل آرایشی و گیره هام رو گذاشتم تموم شد لباسی مشکی پوشیدم و آماده شدم رفتم بیرون دم در بودم خداحافظی کردم و رفتم دم در ونی منتظر بود ساعت 12 و نیم بود رفتم و خودم رو معرفی کردم اسپري فلفم رو که داخل کیفم بود داخل جیبم گذاشتم و رفتم سوار شدم لی سو هو خودش رو معرفی کرد و بهم راجب خونه
و کار ها گفت و
¢فعلا یک چند سال پیشم میمونی تا بشی یک مافیا بزرگ
_چرا من رو انتخاب کردی؟
¢چون از سازمان رفتی و راستی خواهرت رو خواهرم بزرگ میکنه تا شغلت رو بگی،بهش آهان میخواستم یک مافیا زن و زرنگ باشه که سئول رو ادارئه کنه راستی یک چیز دیگه جئون جونگ کوک رو میشناسی؟ اون یکی از د..
😔 خماری
۵.۹k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.