پارت 14
پارت 14
_ام آقای.. لی سوهو من موافقت میکنم ولی چطوری شما رو ملاقات کنم
¢یک ون مشکی جلوی خونت هست بیا داخل اون فقط وسایلت هم بیار چون بهت یک خونه میدم فعلا بیا خودم داخل ون هستم بعدش بهت توضیح میدم
_چشم حتما
ا.ت ویو
بعد از اینکه قطع کردم بهش پیام دادم بهم وقت بده وسایلم رو جمع کنم اون هم گفت تا ساعت 12 و نیم منتظرم
ساعت 11 و چهل و پنج بود پس رفتم
تو اتاق کمی روی تختم داراز کشیدم تازه به کوک اعتماد کرده بودم ولی... ولی فقط بخاطر اون ازش انتقام بدی میگیرم سریع
بلند شدم و یه کوله پشتی جمع کردم شارژ گوشی و لپ تاپ و خود لپ تاپ با یک عالمه تفنگ و چاقو های مختلفی و خارجی که برای شکنجه قائم کرده بودم رو داخلش گذاشتم یک ساک آوردم و لباسام رو داخلش گذاشتم
عروسک کوچیک خرگوشم رو برداشتم و گذاشتم بعد چند دقیقه وسایل آرایشی و گیره هام رو گذاشتم تموم شد لباسی مشکی پوشیدم و آماده شدم رفتم بیرون دم در بودم خداحافظی کردم و رفتم دم در ونی منتظر بود ساعت 12 و نیم بود رفتم و خودم رو معرفی کردم اسپري فلفم رو که داخل کیفم بود داخل جیبم گذاشتم و رفتم سوار شدم لی سو هو خودش رو معرفی کرد و بهم راجب خونه
و کار ها گفت و
¢فعلا یک چند سال پیشم میمونی تا بشی یک مافیا بزرگ
_چرا من رو انتخاب کردی؟
¢چون از سازمان رفتی و راستی خواهرت رو خواهرم بزرگ میکنه تا شغلت رو بگی،بهش آهان میخواستم یک مافیا زن و زرنگ باشه که سئول رو ادارئه کنه راستی یک چیز دیگه جئون جونگ کوک رو میشناسی؟ اون یکی از د..
_ام آقای.. لی سوهو من موافقت میکنم ولی چطوری شما رو ملاقات کنم
¢یک ون مشکی جلوی خونت هست بیا داخل اون فقط وسایلت هم بیار چون بهت یک خونه میدم فعلا بیا خودم داخل ون هستم بعدش بهت توضیح میدم
_چشم حتما
ا.ت ویو
بعد از اینکه قطع کردم بهش پیام دادم بهم وقت بده وسایلم رو جمع کنم اون هم گفت تا ساعت 12 و نیم منتظرم
ساعت 11 و چهل و پنج بود پس رفتم
تو اتاق کمی روی تختم داراز کشیدم تازه به کوک اعتماد کرده بودم ولی... ولی فقط بخاطر اون ازش انتقام بدی میگیرم سریع
بلند شدم و یه کوله پشتی جمع کردم شارژ گوشی و لپ تاپ و خود لپ تاپ با یک عالمه تفنگ و چاقو های مختلفی و خارجی که برای شکنجه قائم کرده بودم رو داخلش گذاشتم یک ساک آوردم و لباسام رو داخلش گذاشتم
عروسک کوچیک خرگوشم رو برداشتم و گذاشتم بعد چند دقیقه وسایل آرایشی و گیره هام رو گذاشتم تموم شد لباسی مشکی پوشیدم و آماده شدم رفتم بیرون دم در بودم خداحافظی کردم و رفتم دم در ونی منتظر بود ساعت 12 و نیم بود رفتم و خودم رو معرفی کردم اسپري فلفم رو که داخل کیفم بود داخل جیبم گذاشتم و رفتم سوار شدم لی سو هو خودش رو معرفی کرد و بهم راجب خونه
و کار ها گفت و
¢فعلا یک چند سال پیشم میمونی تا بشی یک مافیا بزرگ
_چرا من رو انتخاب کردی؟
¢چون از سازمان رفتی و راستی خواهرت رو خواهرم بزرگ میکنه تا شغلت رو بگی،بهش آهان میخواستم یک مافیا زن و زرنگ باشه که سئول رو ادارئه کنه راستی یک چیز دیگه جئون جونگ کوک رو میشناسی؟ اون یکی از د..
۴.۱k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.