شهریور!
شهریور!
فصل ترشی انارهای نوبرانه...
فصل سیب های سبز و سرخ...
فصل مستی انگورها
فصل بوسه های چسبناک کوچه های بن بست...
فصل سرازیری تابستان به سمت پاییز...
فصل غلیان شاعرانگی ها!
شهریور!
کمی آرام تر رد شو
تو همیشه سرشار از یواشکی های دو نفره ای
ترس از پاییز پیش رو و رفتن و نبودن ها تو را پر از بغل به بغل هم بودن ها کرده و نمی توانی که عاشقانه نباشی.
تو دقیقه نود در بر هم بودنی...
آدم دلش نمی خواهد تو بروی و تمام شوی.
آدم دلش تو را می خواهد برای خنکی دم صبحت...
آدم دلش تو را می خواهد برای خیابان گردی عصرگاهی ات.
مثل با پای برهنه روی شن های ساحل قدم زدن،قدم زدن در تو داغی تابستان را خنک می کند.
مســتمان کـن...
مثـل انگـورهای رسیده ات...
سـرمسـتمان کن...
مثـل آخرین پرواز پرستوها قبل از کوچ.
ما برای عاشقانگی هایمان،برای جبران تحلیل رفتن هایمان نیاز مبرم داریم که سال کمی در تو خستگی در کند.
ما برای تحمل دلتنگی پاییز و دلسردی زمستان کمی بیشتر تمدید سال را در تو می خواهیم.
بادها را بگو آرام تر بوزد...
نگذار برگه های تقویم را با خود ببرد و تو رد شوی از ما و ما از عاشقانگی هامان.
روی دور کند حرکت کن لطفا...
ما برای تجدید خاطره های هرساله کمی بیشتر به بودنت محتاجیم.
تصدق سنبله هایت...
منت بر سر عاشقانگی هایمان بگذار و مگذر.
| ریحانه ره نورد |
فصل ترشی انارهای نوبرانه...
فصل سیب های سبز و سرخ...
فصل مستی انگورها
فصل بوسه های چسبناک کوچه های بن بست...
فصل سرازیری تابستان به سمت پاییز...
فصل غلیان شاعرانگی ها!
شهریور!
کمی آرام تر رد شو
تو همیشه سرشار از یواشکی های دو نفره ای
ترس از پاییز پیش رو و رفتن و نبودن ها تو را پر از بغل به بغل هم بودن ها کرده و نمی توانی که عاشقانه نباشی.
تو دقیقه نود در بر هم بودنی...
آدم دلش نمی خواهد تو بروی و تمام شوی.
آدم دلش تو را می خواهد برای خنکی دم صبحت...
آدم دلش تو را می خواهد برای خیابان گردی عصرگاهی ات.
مثل با پای برهنه روی شن های ساحل قدم زدن،قدم زدن در تو داغی تابستان را خنک می کند.
مســتمان کـن...
مثـل انگـورهای رسیده ات...
سـرمسـتمان کن...
مثـل آخرین پرواز پرستوها قبل از کوچ.
ما برای عاشقانگی هایمان،برای جبران تحلیل رفتن هایمان نیاز مبرم داریم که سال کمی در تو خستگی در کند.
ما برای تحمل دلتنگی پاییز و دلسردی زمستان کمی بیشتر تمدید سال را در تو می خواهیم.
بادها را بگو آرام تر بوزد...
نگذار برگه های تقویم را با خود ببرد و تو رد شوی از ما و ما از عاشقانگی هامان.
روی دور کند حرکت کن لطفا...
ما برای تجدید خاطره های هرساله کمی بیشتر به بودنت محتاجیم.
تصدق سنبله هایت...
منت بر سر عاشقانگی هایمان بگذار و مگذر.
| ریحانه ره نورد |
۷.۴k
۰۱ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.