اسم داستانو چی بزارم ... نظر بدید
ویو کلیسی
درررر درررر درررر ... ای کوفت کفه شو دیگه
اه ایششش شب نخوابیدم الانم باید برم مدرسه 😭😭 باشه من خودم ریدم تو دهن پدر و مجبورش کردم بفرستتم کره ایششش الانم مجبورم تحمل کنم
پاشدم اماده شم چیزی که بودم🐄🐄
یا حضرت تتلو وات..... اماده شدم یکم خوجل کردم ی دوش ۱۵ مینی هم گرفتم و شدم شبیه 🌺🌺 ( اسلاید یک لباس دو مو سه صفت ) بعد رفت ایستگاه وایستادم منتظر اتوبوس موندم چقدر طول کشید اومدنش ایشش
ااااهااا اومد رفتم سوار شدم بعد که رسیدیم سریع رفتم سمت کلاس و سرمو گذاشتم رو میز و خوابیدم چقدر حال داد تا استاد بیاد میخواستم چرت بزنم ...
ویو سولی
جیززز خب بیدار شدم مسواک بزنم که مسواک به خاطر اینکه خوابم برد رفت تو دماغم 🤦♀️ هعی سریع خودمو جمع کردم از لباس مدرسه بدم میومد خیلی سوسول بود ایششش واسه همین ی لباس بهتر پوشیدم و ریمل زدمو همین ( اسلاید چهار ) عاشق قانون شکنی ، حرس داد مردم الل خصوص ناظمم و عاشق اینکه با یکی کیسس برم با کسی که دوسش دارم و اون کسی نیست جز کلیسی هه خیلی دوسش دادم حدود ۲ سال و نمیتونم بهش بگم میخوام مال خودم کنمش 😈 منتظر اون روزم بعد ۵ مین فک کردن خودمو جمع کردم رفت کفش پوشیدم رفتم پیاده و رسیدم میخواستم برم کلاس که از پنجره کلیسی رو دیدم چشام داشت از حدقه در میومد قلبم داشت تند تن میزد رفتم کلاسشون
درررر درررر درررر ... ای کوفت کفه شو دیگه
اه ایششش شب نخوابیدم الانم باید برم مدرسه 😭😭 باشه من خودم ریدم تو دهن پدر و مجبورش کردم بفرستتم کره ایششش الانم مجبورم تحمل کنم
پاشدم اماده شم چیزی که بودم🐄🐄
یا حضرت تتلو وات..... اماده شدم یکم خوجل کردم ی دوش ۱۵ مینی هم گرفتم و شدم شبیه 🌺🌺 ( اسلاید یک لباس دو مو سه صفت ) بعد رفت ایستگاه وایستادم منتظر اتوبوس موندم چقدر طول کشید اومدنش ایشش
ااااهااا اومد رفتم سوار شدم بعد که رسیدیم سریع رفتم سمت کلاس و سرمو گذاشتم رو میز و خوابیدم چقدر حال داد تا استاد بیاد میخواستم چرت بزنم ...
ویو سولی
جیززز خب بیدار شدم مسواک بزنم که مسواک به خاطر اینکه خوابم برد رفت تو دماغم 🤦♀️ هعی سریع خودمو جمع کردم از لباس مدرسه بدم میومد خیلی سوسول بود ایششش واسه همین ی لباس بهتر پوشیدم و ریمل زدمو همین ( اسلاید چهار ) عاشق قانون شکنی ، حرس داد مردم الل خصوص ناظمم و عاشق اینکه با یکی کیسس برم با کسی که دوسش دارم و اون کسی نیست جز کلیسی هه خیلی دوسش دادم حدود ۲ سال و نمیتونم بهش بگم میخوام مال خودم کنمش 😈 منتظر اون روزم بعد ۵ مین فک کردن خودمو جمع کردم رفت کفش پوشیدم رفتم پیاده و رسیدم میخواستم برم کلاس که از پنجره کلیسی رو دیدم چشام داشت از حدقه در میومد قلبم داشت تند تن میزد رفتم کلاسشون
۱.۸k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.