اسم : بوسه ای که اینارو عوض کرد😁😃
اسم : بوسه ای که اینارو عوض کرد😁😃
پارت هفتم
_ دازای و چویا یه مدتی اینجوری مونده بودن که دازای نتونست تحمل کنه که بوس رو محکم تر کرد و دو چویا از خجالت اب شده بود رفته بود تو زمین 🤭🤭
دازای :*دیگه... تحمل ندارم 😏
چویا :* نه.. نه.. نه.(ادامش به مغز منحرف خودتون بستگی داره)
_دازای بعد تموم کردن نفس چویا کارش رو تموم میکنه 🤣
اما اونو تو خونه ی خودش زندانی میکنه 🤣
بچه ها من دیگه خوابم گرفته😪 دارم قرو قاتی مینویسم😖 فردا بعد از مدرسه که اومدم ساعت 6:30 شروع میکنم به نوشتن پارت از به بای بای
پارت هفتم
_ دازای و چویا یه مدتی اینجوری مونده بودن که دازای نتونست تحمل کنه که بوس رو محکم تر کرد و دو چویا از خجالت اب شده بود رفته بود تو زمین 🤭🤭
دازای :*دیگه... تحمل ندارم 😏
چویا :* نه.. نه.. نه.(ادامش به مغز منحرف خودتون بستگی داره)
_دازای بعد تموم کردن نفس چویا کارش رو تموم میکنه 🤣
اما اونو تو خونه ی خودش زندانی میکنه 🤣
بچه ها من دیگه خوابم گرفته😪 دارم قرو قاتی مینویسم😖 فردا بعد از مدرسه که اومدم ساعت 6:30 شروع میکنم به نوشتن پارت از به بای بای
۳.۹k
۰۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.