p:3
p:3
داشتم کتاب میخوندم که
دیدم بچها امدن بالا سرم
¥وایستا ببینم خانم فقیر چی داره میخونه
کتاب از زیر دستم کشید
+بدش
¥وایستا کوچولو فقیر
+من فقیر نیستم کتاب پس بده
¥😏بگیرینش نزارید تکون بخوره
دیدم منو گرفتن نمیتونستم تکون بخورم هرچی سعی کردم نشد
+ولم کنید
¥خوب خوب این چه کتابی اوه کتاب رمان عشق مگه توهم عاشق میشی فقیر
همه داشتن بهم میخندیدن
¥ولش کنید
ولم کردن که یکی هلم داد با زانو خوردم زمین
¥یا بهتره از این مدرسه گمشی یا همیشه باید عذاب بکشی
+من نمیرم هرکاری میخوای بکنی بکن برام محم نیست
¥😏بهت نشون میدم بهتره نمایش اجرا کنیم
همه باهم :آره شروع کن
€وایستا بزار کیم تهیونگ جئون جونگکوک بیان اوناهم بخندن
¥فکر خوبیه برو صداشون کن شماها دوربین گوشیاتونو آماده کنید
همه دوربین گوشیشون آماده کردن
دیدم تهیونگ جونگکوک امدن
¥خوب جونگکوک تهیونگ هم امدن بهتره نمایش اجرا کنیم خوب نگهش دارید
دیدم نگهم داشتن هرچی تقلا کردم براشون محم نبود دیدم مین یونگ شیر برداشت ریخت روم
¥اوههه
همه داشتن میخندیدن
¥امروز میخوام کیک درست کنم موافقید
همه گفتن اره
دیدم روم آرد تخم مرغ رو ریخت
هرچی تقلا کردم براشون محم نبود همه داشتن میخندیدن
سرم پایین بود داشتم آروم گریه میکردم
دیدم می یونگ امد روبه روم سرم گرفت بالا
¥هه جوجه زد زیر گریه گفتم بهتره گمشی از این مدرسه بری خوب بچها نمایش تمام شد
_یا این اصلا اونجوری که من میخواستم خشن نبود
¥خو اوپا خودت بیا دست به کار شو
دیدم جونگکوک امد سمتم از موهام کشید که یه جیغ زدم بهم سیلی محکمی زد
×جونگکوک بزار بعدی من بزنم
_باش بیا بزن
دیدم تهیونگ امد سمتم یه سیلی محکم تر زد همه داشتن بهم میخندیدن گوشه لبم پاره شده بود داشتم گریه میکردم از جام پاشدم بدو بدو رفتم سمت دستشویی تا تونستم گریه کردم لباسام همه چیم گند شده بود
کیم چانهو خیلی پسر خوبیه اون باهام زیاد بد نیست بخاطر اینکه باهام مهربونه بعضی وقتا کتک خورده سر من
دیدم چانهو امد پیشم
*ا.ت ببخشید نتونستم کاری کنم
×عیبی نداره چانهو بهتره بری چون برات دردسر میشه 😊
*محم نیست بیا این لباسارو برای تو آوردم
+اما
*ا.ت اینارو بپوش فردا بهم بده توکه نمیتونی با این بوی گند بیای تو کلاس
+نه خیلی ممنون
*خواهش
چانهو رفت خیلی پسر مهربونیه
رفتم تو دستشویی لباسامو عوض کردم موهامو شستم لباس ورزشی بود
لباسامو برداشتم رفتم سمت کلاس
سرجام نشستم همه داشتن بهم میخندیدن ولی برام محم نبود تا اینکه.....
داشتم کتاب میخوندم که
دیدم بچها امدن بالا سرم
¥وایستا ببینم خانم فقیر چی داره میخونه
کتاب از زیر دستم کشید
+بدش
¥وایستا کوچولو فقیر
+من فقیر نیستم کتاب پس بده
¥😏بگیرینش نزارید تکون بخوره
دیدم منو گرفتن نمیتونستم تکون بخورم هرچی سعی کردم نشد
+ولم کنید
¥خوب خوب این چه کتابی اوه کتاب رمان عشق مگه توهم عاشق میشی فقیر
همه داشتن بهم میخندیدن
¥ولش کنید
ولم کردن که یکی هلم داد با زانو خوردم زمین
¥یا بهتره از این مدرسه گمشی یا همیشه باید عذاب بکشی
+من نمیرم هرکاری میخوای بکنی بکن برام محم نیست
¥😏بهت نشون میدم بهتره نمایش اجرا کنیم
همه باهم :آره شروع کن
€وایستا بزار کیم تهیونگ جئون جونگکوک بیان اوناهم بخندن
¥فکر خوبیه برو صداشون کن شماها دوربین گوشیاتونو آماده کنید
همه دوربین گوشیشون آماده کردن
دیدم تهیونگ جونگکوک امدن
¥خوب جونگکوک تهیونگ هم امدن بهتره نمایش اجرا کنیم خوب نگهش دارید
دیدم نگهم داشتن هرچی تقلا کردم براشون محم نبود دیدم مین یونگ شیر برداشت ریخت روم
¥اوههه
همه داشتن میخندیدن
¥امروز میخوام کیک درست کنم موافقید
همه گفتن اره
دیدم روم آرد تخم مرغ رو ریخت
هرچی تقلا کردم براشون محم نبود همه داشتن میخندیدن
سرم پایین بود داشتم آروم گریه میکردم
دیدم می یونگ امد روبه روم سرم گرفت بالا
¥هه جوجه زد زیر گریه گفتم بهتره گمشی از این مدرسه بری خوب بچها نمایش تمام شد
_یا این اصلا اونجوری که من میخواستم خشن نبود
¥خو اوپا خودت بیا دست به کار شو
دیدم جونگکوک امد سمتم از موهام کشید که یه جیغ زدم بهم سیلی محکمی زد
×جونگکوک بزار بعدی من بزنم
_باش بیا بزن
دیدم تهیونگ امد سمتم یه سیلی محکم تر زد همه داشتن بهم میخندیدن گوشه لبم پاره شده بود داشتم گریه میکردم از جام پاشدم بدو بدو رفتم سمت دستشویی تا تونستم گریه کردم لباسام همه چیم گند شده بود
کیم چانهو خیلی پسر خوبیه اون باهام زیاد بد نیست بخاطر اینکه باهام مهربونه بعضی وقتا کتک خورده سر من
دیدم چانهو امد پیشم
*ا.ت ببخشید نتونستم کاری کنم
×عیبی نداره چانهو بهتره بری چون برات دردسر میشه 😊
*محم نیست بیا این لباسارو برای تو آوردم
+اما
*ا.ت اینارو بپوش فردا بهم بده توکه نمیتونی با این بوی گند بیای تو کلاس
+نه خیلی ممنون
*خواهش
چانهو رفت خیلی پسر مهربونیه
رفتم تو دستشویی لباسامو عوض کردم موهامو شستم لباس ورزشی بود
لباسامو برداشتم رفتم سمت کلاس
سرجام نشستم همه داشتن بهم میخندیدن ولی برام محم نبود تا اینکه.....
۱۴.۲k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.