MY FAVORITE ENEMY

"MY FAVORITE ENEMY"
GHAPTER:1
PART:۶۷


"ویو جنا"
.


واقعا حسی بهش ندارم؟
ولی اگه قراره مثل یه کاپل رفتار کنیم یعنی اینکه،نه تنها میبینمش.
بلکه حتی به ظاهرم میتونه کنارم باشه.

ولی همش تضاهر کردنه
به خودم بیشتر اسیب میزنه.

درسته که امکان بیشتر شدن حسی که بهش دارم، زیاده..


ولی مگه من چییزی بیشتر از این میخوام.
ممکنه بعدش خودم خسته بشم.


جنا: اوکی..ولی تهیونگ چی؟!
کوک: تهیونگ چی؟
جنا: تو این چند ماه نمیزاشت جلو چشمت باشم....معلومه که خیلی جدی مخالفت میکنه.

کوک: یه فکری براش میکنم.

به لباسم که رو زمین افتاده بود نگاه کردم.

جنا:میشه بدیش بهم!؟؟

لباس و بهم داد و یجوری سر همش کردم که بتونم برگردم اتاقم..

جنا:..بخواطر مهمونی دیشب ،قطعا خیلیا الان خوابن..میتونم راحت تر برگردم.
در اتاق و باز کرد.

از اتاق رفتم بیرون.

که خودشم پشت سرم امد.

و تا جلویه خوابگاه امد.

جنا:خب،دیگه من برم‌..

کوک:اهوم..فعلا..

و رفت.

___

از حموم امدم بیرون رو تخت نشستم.

اخیش حموم باعث شد یکم خستگیم در بره.

باورم نمیشه که دیشب..

احساس میکنم با وارد شدن به جنگ جونگکوک و پدرش،خودم و بد بخت کردم.

اگه الان من و جونگکوک ،کاپلیم..
هانا چی..؟!!!

تهیونگ که قطعا یه دور قوه اییم میکنه.

صدایه در امد.

جنا: کیه!؟؟

صدایه زن عمو رو شنیدم.

_منم عزیزم.

در و باز کردم.

با دیدن سر و وضعم گفت:

_واا ،،دختر با حوله امدی نشستی اینجا؟؟..تو این سرما!!!؟

امد داخل و در و پشت سرش بست.
دیدگاه ها (۲۲)

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۸"ویو جنا".امد داخل و در و...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۷۰"ویو جنا"رو صندلی نشستم.و...

سلااااام به عشقایه مننننفرددااااا شب بعد از ساعت ۸ منتظر پار...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۶"ویو جنا".ولی پتو رو بالا...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۵"ویو جنا"با گشنگی چشمام و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط