p:1
p:1
سلام من لی ا.ت هستم و در مدرسه سئول کره درس میخونم
ما پول زیادی نداریم و پول مدرسمو به بدبختی جور میکنیم بابام همیشه کار میکنه تا پول مارو دربیاره ما با این حال بدبختی بازم خوشحالیم منو تو مدرسه همیشه اذیتت میکنن چون کفشام لباسام کهنس با کیفم بخاطر همین تو مدرسه کلی اذیتم میکنن بعصی وقتا منو میزنن چون اونجا همه پولدارن و جای من تو اون مدرسه نیست
ولی بخاطر درسم که خیلی خوبه منو بردن مدرسه سئول
یه روز دیگه از خواب پاشدم رفتم دست صورتمو شستم رفتم پایین
+مامان
÷دخترم بیدار شدی بیا صبحونه بخور
+اره مامانی باش
رفتم نشستم صبحونه خوردم
رفتم بالا اماده شدم امدم پایین
÷دخترم حاظر شدی
+اره مامانی
÷دخترم کفشات خیلی کهنن قول میدم این ماه برات یه کفش بخرم (شرمندگی )
+محم نیست مامانی شرمنده نباش سرتو بیار بالا همین که تو بابا دارم خیلی خوشحالم
÷دخترم
+چیزی نیست دیگه مامان😊
رفتم بغلش
+خداحافظ مامان من بهتره زودتر برم
÷باش دخترم مواظب خودت باش
+حتمی
از مامان خداحافظی کردم رفتم سمت مدرسه به در ورودی مدرسه رسیدم یه نفس عمیق کشیدم رفتم تو همه داشتن در گوشی حرف میزدن ولی برام محم نبود
رفتم تو کلاس دیدم همه دور میز من جمع شدن
رفتم سمت میزم همه رفتن بغل دیدم رو میز نوشته که ا.ت از مدرسه گمشو بیرون دختره چندش
ولی چرا بامن اینطوری میکنن چون درسم عالی مگه من چیکار کردم
چیزی نگفتم رفتم نشستم
بچها داشتن بهم میخندیدن که.....
سلام من لی ا.ت هستم و در مدرسه سئول کره درس میخونم
ما پول زیادی نداریم و پول مدرسمو به بدبختی جور میکنیم بابام همیشه کار میکنه تا پول مارو دربیاره ما با این حال بدبختی بازم خوشحالیم منو تو مدرسه همیشه اذیتت میکنن چون کفشام لباسام کهنس با کیفم بخاطر همین تو مدرسه کلی اذیتم میکنن بعصی وقتا منو میزنن چون اونجا همه پولدارن و جای من تو اون مدرسه نیست
ولی بخاطر درسم که خیلی خوبه منو بردن مدرسه سئول
یه روز دیگه از خواب پاشدم رفتم دست صورتمو شستم رفتم پایین
+مامان
÷دخترم بیدار شدی بیا صبحونه بخور
+اره مامانی باش
رفتم نشستم صبحونه خوردم
رفتم بالا اماده شدم امدم پایین
÷دخترم حاظر شدی
+اره مامانی
÷دخترم کفشات خیلی کهنن قول میدم این ماه برات یه کفش بخرم (شرمندگی )
+محم نیست مامانی شرمنده نباش سرتو بیار بالا همین که تو بابا دارم خیلی خوشحالم
÷دخترم
+چیزی نیست دیگه مامان😊
رفتم بغلش
+خداحافظ مامان من بهتره زودتر برم
÷باش دخترم مواظب خودت باش
+حتمی
از مامان خداحافظی کردم رفتم سمت مدرسه به در ورودی مدرسه رسیدم یه نفس عمیق کشیدم رفتم تو همه داشتن در گوشی حرف میزدن ولی برام محم نبود
رفتم تو کلاس دیدم همه دور میز من جمع شدن
رفتم سمت میزم همه رفتن بغل دیدم رو میز نوشته که ا.ت از مدرسه گمشو بیرون دختره چندش
ولی چرا بامن اینطوری میکنن چون درسم عالی مگه من چیکار کردم
چیزی نگفتم رفتم نشستم
بچها داشتن بهم میخندیدن که.....
۱۸.۲k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.