خلاصه های قسمت های آینده گوزل. اول اینکه بگم گوزل چرا لبا
خلاصه های قسمت های آینده گوزل. اول اینکه بگم گوزل چرا لباس عروس پوشیده دلیلش این هست که گوزل پیش خواهر هارون کار میکنه و اون لباس رو هم خواهر هارون داده که همینطوری بپوشه چون جهان از گوزل خواسته که برایش عروسی مفصلی میگیره و باید دنبال لباس عروس باشه و دلیل اینکه چرا گوزل پیش خواهر هارون کار میکنه این نقشه هارون وهست ومیخواد که خواهرش مو به مو از ارتباطات گوزل و جهان با خبر بشه و بهش خبر ها رو بده.هارون برای نزدیک شدن به دلارا از جانان استفاده میکنه و وقتی که به دلارا نزدیک میشه به جانان میگه دیگه کارم با تو تمام هست و جانان که در این مدت عاشق هارون شده کلی قاطی میکنه و میگه که تو از من سواستفاده کردی و منو حالا دور میندازی و من ازت انتقام میگیرم و نمیذارم با دلارا باشی و هارون بهش کلی مدرک میده که این من هستم که با یک اشاره نابودت میکنم. اوزان از اینکه مادرش شبها خونه نیست شک میکنه که کسی توی زندگی مادرش هست اما کی هست را نمیدونههارون هم با اوزان خیلی دوست صمیمی هست و اوزان به هارون میگه که یکی در زندگی مادرم هست اما کی هست را نمیدانم و هارون هم چیزی نمیگه که آن شخص خودش هست. جانان عصبی و به فکر انتقام هست شبی که هارون و دلارا با هم قرار دارند جانان یک پیام بی نام به اوزان میفرستد که اگر میخوای بدونی که مادرت با کی هست ساعت هشت شب به این آدرس برو. اوزان به محل مورد نظر میره و میبینه که مادرش با صمیمی ترین دوستش یعنی هارون هست کلی قاطی میکنه و سرو صدا راه میندازه و بعدش عصبانی آنجا را ترک میکنه.دلارا غمگین و ناراحت به عمارت میاد تا با اوزان حرف بزنه اما اوزان هنوز خونه نیومده. اوزان عصبی در حال رانندگی هست تا اینکه متوجه ماشین کنارش میشه که یک مرد و زن در حال دعوا هستند و بعد آن ماشین گوشه ای می ایسته و مرد زن را پیاده کرده و کتکش میزنه اوزان سریع با مرد درگیر میشه و زن را نجات میده و او را با ماشینش به خانه اش میبرد. زن میترسد و اوزان شب را خانه زن میماند تا تنها نباشد و زن که اسمش زینب هست میگوید که آن مرد شوهر سابقش هست و از او میخواهد که دوباره با او زندگی کند و زینت قبول نمیکند و این مرد را عصبانی کرده استصبح زینب و اوزان هر دو با هم از خانه خارج شده و مرد که جلوی در انتظار زینب را میکشیده آن دو را با هم میبیند و دوباره درگیری صورت میگیرد و مرد اسلحه را در آورده و به اوزان شلیک میکند. اوزان را سریع به بیمارستان می آورند و تحت عمل و جراحی قرار میگیرد و یک ماه تو کماست. دلارا و جهان هم دایما در بیمارستان هستند و منتظر بهوش آمدن اوزان.(از همون صحنه ای که جهان روی پل از گوزل درخواست ازدواج کرد دیگه هیچ صحنه مشترکی جهان و گوزل با هم ندارند و تمام صحنه هاشون فقط تماس تلفنی هست). جهان بالاخره میفهمه کسی که براش دسیسه چیده و باعث از هم پاشیدن کارهای شرکتش بوده هارون بوده. جهان دوباره شرکتش را رونق میده و با چند شرکت خارجی قرار داد میبنده که این باعث ناراحتی هارون میشه. بمناسبت این قرار داد ها جهان جشنی به پامیکند و به گوزل هم زنگ میزند که حتما به این مراسم بیاید اما گوزل که پیش خواهر هارون کار میکند و کارش مهم هست میگوید که نمیتواند به این جشن بیاید و جهان ناراحت میشود.هارون به دلارا درخواست ازدواج میدهد و جهان هم با خبر میشود که دلارا با هارون هست کلی قاطی میکند و با دلارا بحث میکند که هرگز نمیذارم با این مرد ازدواج کنی و این مرد دروغگو با بچه هایم زیر یک سقف باشد.تمام دسیسه ها و مشکلات شرکت مقصر هارون هست و او دشمن ماست و تو او را درست نمیشناسی. اما دلارا که سخت عاشق هارون شده هرگز کوتاه نمیاد. اوزان هم به مادرش میگه که اگر با هارون ازدواج کنی دیگه مرا نخواهی دید. دلارا هم از هارون باردار هست و نمیدونه که چطور این موضوع را به بچه ها بگه. ولی به جانان میگه که از هارون باردار ه در حالی که نمیدونه دشمن اصلیش همین جاندن هست.چند روز بعد چهان زنگ میزنه به گوزل که دعوا و کدورت را کنار بذارند و شب با هم برند رستوران و غذا بخورند. شب گوزل حسابی به خودش میرسه و به رستوران مورد نظر میرسه اما جهان هنوز نیامده همون موقع الپر و سولماز و یک زنی که دوست سولماز هست برای غذا خوردن وارد رستوران میشند و گوزل رو میبینند و کلی میخندند و مسخره اش میکنند و میگند این دهاتی گدای پایین شهری چرا به این رستوران پولدارها آمده و اون یک گدا گرسنه هست که شانس آورده که خودشو بچسبونه به مرد ثروتمندی مثل جهان و خدا چی شانسی بهش داده گوزل اینها رو میشنوه و میبینه جهان هم هنوز نیامده ناراحت از رستوران میاد بیرون و میره خونه و وقتی هم که به خونه میرسه غزل که باهاش تو خونه دریا زندگی میکنه میبینه که غزل میخواد این وقت شب بره بیرون که نمیذاره غزل بره و غزل کلی جیغ و
۵۹.۱k
۲۶ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.