ات ویو

ات ویو
ماجرا رو تعریف کردن و اونا هم عصبانی شدن
+دایون بگو کدومشون
: اونی هق ک اسمش هق جیمین هق بود
+اون عو.....
: ولی یکی هق نبودن
+دیگه کدومشون بود
: هققققق
سوادا:دایون بهمون بگو
سون ها:دایون بهمون بگو تا کمکت کنیم
: اونی ک هققققق
هایان :بیا این ابو بخور بهمون بگو
دکتر اومد ت
دکتر: باید ایشون رو برای برسی بچه ببریم
+باشه
دکتر دایون رو برد و چند مین صبر کردیم تا جواب و دایون رو بیارن

دایون رو اوردن دوییدم سمتش
+خوبی؟
: اره خیلی بهترم
لیا( نمی دونم اسم اون یکی دختره لیا بود یا ن😂):چطو؟
: بهم گفتن بچه سقط شده
سون ها:اسم دومی رو نگفتی؟
: عاها......
+ چی شد
: نمی خوام بهش فک کنم خیلی بد بود( بغض)
لیا:باید بهمون بگی تا حلش کنیم
: هق اون هق اسمش هق تهیونگه
+ مرده فرزشون ( درسته😂؟ )کن
سوادا:ات وایسا( داد)
+سوادا من دیگه تحملم تموم شده دیگه هیچ اتی وجود نداره ک بلا سر اونا نیاره( داد)

ببخشید کم شد خیلی دارم با عجله می نویسم الان معلم زبانم می یاد
دیدگاه ها (۰)

ات ویوعوضی اونا ب چ جرعتی ب دوست من تج*اوز کردن خودم با دستا...

کوک ویو-چی شده؟! جیمین:کوک لو رفتیمته: دایون مارو شناخته-چیی...

ات ویوتموم شد ازادشون کردم: مطمعنی نمی یان سراغمون؟؟؟ +گفتم ...

سناریووقتی غذا درست می کنینامجون:بد نبودات:عععع نامی( کیوت)ن...

زندگی نامعلوم

زندگی نامعلوم

دوست دختر مافیا🍷P5, 6ات : چی بابا(بغض) یونگی: هوم فکر خوبیه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط