نهایت دارد اینهمه سختی

نهایت دارد اینهمه سختی؟
آخرش قرار است چه شود؟
کدام برهوت پر رنجی قرار است این لحظات را برایم مسخره کند؟
کدام سختی ای انتظارم را میکشد؟
کدام لحظاتی که تلخیشان از لحظه های درحال گذر عمیق تراست؟
چگونه میتوان درک کرد سختی موجودی که بیشتر از سختی ایست که هم اکنون در آنی؟
چه زمانیست بی نهایت علاج این سختی های نهایت مند؟

#لاجورد_ارغوانی
دیدگاه ها (۱)

از زیر پرتقال ها که رد می شدی نگاهت کردم .انگار هرکدام خودشا...

تو برگردان آن شعر بلندی هستی که پاییز در گوش معشوقه چهار فصل...

چشمهایم نیستدلم نیستخیالم نیز ...تو در کجای قلمرو بی نشانی؟!...

صدایم که میزد یک هو دلم می ریخت به گمانم صدایش را از پاییز ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط