پارت ده
پارت ده
کوک ویو
لعنت به من چرا این جوری شدی کوک یه زنگ بود دیگه انقد خر ذق شدت نداره
ا.ت
اوففف اولین بارمه کسی برا کاری انجام میداد بجز شرکت دیگه هیچ جا از مسی تشکر نکرده بودم راستی فردا جلسه داریم خوب شد همون موقع به بقیه هم گفتم وگرنه دوباره یادم میرفت (دوستان توی جلسه فردا کوک جیمین نامجون و شوگا هستن )اوف دیگه بخوابم خوابید
شوگا ویو
دختر خوشگلیه من واقعا از همون موقع که حتی عکساشو میدیدم بهش علاقه مند شدم خیلی دختر خوشگلیه من من واقعا دوسش دارم بعد از اینکه فردا معامله کردم یه چند وقت بعد بهش میگم دوسش دارم و نقشه پدرم چیه (دوستان شوگا از پدرش زیاد خوشش نمیاد چون مادر شوگا تو بچگیش مادرشو بخاطر پدرش از دست داده و از اینکه نقشه هاش بهم بخوره بدش نمیاد) و بعد اونو مال خودم میکنم شنیدم خیلیا هستن که ازش خوشسون میاد باید حواسم باشه کسی دیگه ای جلو راهم نباشه (بچم هنوز نمیدونه که جیمین تهیونگ وک.......هستن) و شوگا رفت بخوابه
فلش بک به فردا
ا.ت
لباسمو پوشیدم یه شلوار بگ سیاه با یه آستین بلند جذب سیاه روشم یه پافر و رفتم به شرکت وارد اتاق جلسه شدم که جیمین نامجون و کوک اومدن تو (بچه ها نامجون هم یکی از سهام دار های شرکته و زیاد تو کارا نیس و ا.ت کارای اونم میکنه و اکثرا ایتالیا هست )
نامجون، ا.ت میدونی چند وقته ندیدمت دلم برات تنگ شده بود
ا.ت، آقای کیم نامجون شما نمیومدین من که همیشه بودم (یه لبخند از روی مسخره کردن )
نامجون، بیخیال بیا ببینم (دستاشو روبه ا.ت وامیکنه وهم هم مقابل و همو بغل میکنن (چون نامجون حدود هشت سالی میشه که با ا.ت دوسته و ا.ت هم اونو مثل داداشش میدونه )
کوک ویو
همین طور اونا رو نگاه میکردم دیگه داشتم دیوونه میشدم چرا ا.ت اونو بغل میکنه ولی به زور به من دستم میشه وای کوک چت شده ببند ولی من ساکتم بشم دیگه نباید این بغل انقد طولانی میشد
کوک ، خوب بسه دیگه بسه
ا.ت نگاه کردم دیدم جیمین انگار آب جوش ریختن روش و قرمز شده فهمیدم که داره حسودی میکنه و بدون محل بهش به کارم رسیدم و نشستم پشت میز
جیمین
لعنت بهت نامجون بازم تو اومدی آه خسته شدم از دستت تو دلش گفته همرو
تو همین حین در باز شد و .........
حمایتتتت کنید این پارت و پارت بعد شرط داره
کامنت ده تا
لایک ده تا
اگه شرطارو زود برسونید پارت بعدی رو بدون شرط میزارم
کوک ویو
لعنت به من چرا این جوری شدی کوک یه زنگ بود دیگه انقد خر ذق شدت نداره
ا.ت
اوففف اولین بارمه کسی برا کاری انجام میداد بجز شرکت دیگه هیچ جا از مسی تشکر نکرده بودم راستی فردا جلسه داریم خوب شد همون موقع به بقیه هم گفتم وگرنه دوباره یادم میرفت (دوستان توی جلسه فردا کوک جیمین نامجون و شوگا هستن )اوف دیگه بخوابم خوابید
شوگا ویو
دختر خوشگلیه من واقعا از همون موقع که حتی عکساشو میدیدم بهش علاقه مند شدم خیلی دختر خوشگلیه من من واقعا دوسش دارم بعد از اینکه فردا معامله کردم یه چند وقت بعد بهش میگم دوسش دارم و نقشه پدرم چیه (دوستان شوگا از پدرش زیاد خوشش نمیاد چون مادر شوگا تو بچگیش مادرشو بخاطر پدرش از دست داده و از اینکه نقشه هاش بهم بخوره بدش نمیاد) و بعد اونو مال خودم میکنم شنیدم خیلیا هستن که ازش خوشسون میاد باید حواسم باشه کسی دیگه ای جلو راهم نباشه (بچم هنوز نمیدونه که جیمین تهیونگ وک.......هستن) و شوگا رفت بخوابه
فلش بک به فردا
ا.ت
لباسمو پوشیدم یه شلوار بگ سیاه با یه آستین بلند جذب سیاه روشم یه پافر و رفتم به شرکت وارد اتاق جلسه شدم که جیمین نامجون و کوک اومدن تو (بچه ها نامجون هم یکی از سهام دار های شرکته و زیاد تو کارا نیس و ا.ت کارای اونم میکنه و اکثرا ایتالیا هست )
نامجون، ا.ت میدونی چند وقته ندیدمت دلم برات تنگ شده بود
ا.ت، آقای کیم نامجون شما نمیومدین من که همیشه بودم (یه لبخند از روی مسخره کردن )
نامجون، بیخیال بیا ببینم (دستاشو روبه ا.ت وامیکنه وهم هم مقابل و همو بغل میکنن (چون نامجون حدود هشت سالی میشه که با ا.ت دوسته و ا.ت هم اونو مثل داداشش میدونه )
کوک ویو
همین طور اونا رو نگاه میکردم دیگه داشتم دیوونه میشدم چرا ا.ت اونو بغل میکنه ولی به زور به من دستم میشه وای کوک چت شده ببند ولی من ساکتم بشم دیگه نباید این بغل انقد طولانی میشد
کوک ، خوب بسه دیگه بسه
ا.ت نگاه کردم دیدم جیمین انگار آب جوش ریختن روش و قرمز شده فهمیدم که داره حسودی میکنه و بدون محل بهش به کارم رسیدم و نشستم پشت میز
جیمین
لعنت بهت نامجون بازم تو اومدی آه خسته شدم از دستت تو دلش گفته همرو
تو همین حین در باز شد و .........
حمایتتتت کنید این پارت و پارت بعد شرط داره
کامنت ده تا
لایک ده تا
اگه شرطارو زود برسونید پارت بعدی رو بدون شرط میزارم
۸.۳k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.