از زبان یونگی
---
✨ از زبان یونگی:
نپرس چرا همیشه وقتی میخوابی، بهت زل میزنم.
نپرس چرا بیصدا دستتو میگیرم یا چرا وقتی موهات توی صورتته، آروم کنار میزنمشون.
نپرس... چون خودمم هنوز جوابشو نمیدونم.
فقط میدونم کنار تو بودن، برام شبیه یه مکث عمیقه وسط یه آهنگ شلوغ.
شبیه وقتی که کل دنیا داره میچرخه ولی من یه نقطهی آروم برای نفس کشیدن پیدا کردم.
اون نقطه، تویی.
تو جوری آرومی که هیچی لازم نیست بگی تا بفهمم دوستم داری.
تو جوری واقعیای که حتی وقتی نمیخوام لبخند بزنم، فقط با دیدنت، لبم خودش میکشه بالا.
عشق برای من، هیچوقت فریاد نبوده.
عشق برای من… همین دستهاتن که توی خوابم دنبال دست من میگردن.
همین نگاهته وقتی ازم قهوه میخوای، ولی میدونی خودم قبلش درستش میکنم.
و اگه بخوای بدونی تهش چیه؟
تهش اینه که من همیشه برمیگردم به خونه.
و خونه، تویی.
---
🕊️ پایان
میدونم بد شد ولی خوب دیگه ببخشید🌜
✨ از زبان یونگی:
نپرس چرا همیشه وقتی میخوابی، بهت زل میزنم.
نپرس چرا بیصدا دستتو میگیرم یا چرا وقتی موهات توی صورتته، آروم کنار میزنمشون.
نپرس... چون خودمم هنوز جوابشو نمیدونم.
فقط میدونم کنار تو بودن، برام شبیه یه مکث عمیقه وسط یه آهنگ شلوغ.
شبیه وقتی که کل دنیا داره میچرخه ولی من یه نقطهی آروم برای نفس کشیدن پیدا کردم.
اون نقطه، تویی.
تو جوری آرومی که هیچی لازم نیست بگی تا بفهمم دوستم داری.
تو جوری واقعیای که حتی وقتی نمیخوام لبخند بزنم، فقط با دیدنت، لبم خودش میکشه بالا.
عشق برای من، هیچوقت فریاد نبوده.
عشق برای من… همین دستهاتن که توی خوابم دنبال دست من میگردن.
همین نگاهته وقتی ازم قهوه میخوای، ولی میدونی خودم قبلش درستش میکنم.
و اگه بخوای بدونی تهش چیه؟
تهش اینه که من همیشه برمیگردم به خونه.
و خونه، تویی.
---
🕊️ پایان
میدونم بد شد ولی خوب دیگه ببخشید🌜
- ۱.۴k
- ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط